نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان ابوسعيد ابوالخير
در
گوشه خلوت و قناعت بنشين
تنها خو کن که عافيت تنهاييست
روزم به غم جهان فرسوده گذشت
شب
در
هوس بوده و نابوده گذشت
سر سخن دوست نمي يارم گفت
در
يست گرانبها نمي يارم سفت
ترسم که به خواب
در
بگويم بکسي
شبهاست کزين بيم نمي يارم خفت
صد شکر که گلشن صفا گشت تنت
صحت گل عشق ريخت
در
پيرهنت
تب را به غلط
در
تنت افتاد گذار
آن تب عرقي شد و چکيد از بدنت
در
پاي تو افتاد و بزاري مي گفت
سر تا پايم فداي سر تا پايت
اي
در
تو عيانها و نهانها همه هيچ
پندار يقين ها و گمانها همه هيچ
گر زلف تو
در
کعبه فشاند دامن
اسلام بدست و پاي زنار افتد
آن را که حديث عشق
در
دل گردد
بايد که زتيغ عشق بسمل گردد
در
خاک تپان تپان رخ آغشته به خون
برخيزد و گرد سر قاتل گردد
خار گورم شکسته
در
چشم کسي
کو از پس مرگ من برويت نگرد
در
آتش عشق تو چنان بنشينم
کز ابر محبتم سمندر بارد
گل از تو چراغ حسن
در
گلشن برد
وز روي تو آيينه دل روشن برد
در
راه نگار کشته بايد گشتن
و آنگاه نگار را خبر بايد کرد
بر طاعت و خير خود نبايد نگريست
در
رحمت و فضل او نگه بايد کرد
خالت حالم چو روز من تيره نمود
زلفت کارم چو تار خود
در
هم کرد
ما تيغ برهنه ايم
در
دست قضا
شد کشته هر آنکه خويش را بر ما زد
آن خال سيه بر آن رخ مطرف زد
ابدال زبيم چنگ
در
مصحف زد
بيداد مکن که مردم آزاري تو
در
زير لبي به يا ربي برخيزد
در
هر آني حقيقت عالم را
يک اسم فنا يکي بقا مي بخشد
تا ولوله عشق تو
در
گوشم شد
عقل و خرد و هوش فراموشم شد
ما
در
عدم آباد ازل خوش خفته
بي ما رقم عشق تو بر ما زده اند
در
کتم عدم بسان آتش بر شمع
عشقت به هزار رشته بر ما بستند
قومي ز خيال
در
غرور افتادند
و ندر طلب حور و قصور افتادند
صفحه قبل
1
...
1359
1360
1361
1362
1363
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن