167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان هاتف اصفهاني

  • کرده است يا قاصد نهان مکتوب جانان در بغل
    يا درجي از مشک ختن کرده است پنهان در بغل
  • غمش گفتم نهان در سينه دارم ساده لوحي بين
    که اين سر در جهان فاش است و پندارم نهانستي
  • اي که در جام رقيبان مي پياپي مي کني
    خون دل در ساغر عشاق تا کي مي کني
  • صبا پر کرد در گلزار دامان از گل سوري
    هوا آکنده در جيب و گريبان عنبر سارا
  • عيان در آتش تيغ تو ثعبان هاي برق افشان
    نهان در آب شمشير تو درياهاي طوفان زا
  • بس گل رعنا که شب در بر عيش و طرب
    خفت و سحر در کشيد خاک سياهش به بر
  • گاه به حيرت که چرخ چون اسرا تا به کي
    مي بردم کو به کو مي کشدم در به در
  • عجب نبود اگر در عهد جود و دور انعامت
    تهي ماند از گهر دريا و خالي شد در از معدن
  • فلک مشاطه رخسار جاه توست از آن دايم
    گهي گلگونه سايد در صدف گه سرمه در هاون
  • بگريز در آن از ستم چرخ که صيد
    از هر خطر ايمن است تا در حرم است
  • حيف از آن در درخشان گران قيمت که شد
    گنج سان جايش درون خاک در اين خاکدان
  • مهر سلطان نجف چون داشت در جان از نخست
    رفت در خاک نجف و ز هر غمش آسوده جان
  • در رفع فتنه و ظلم کوشيد در صفاهان
    تا پاي فتنه را ساخت چون دست ظلم کوتاه
  • سرو ز قدش خجل گل ز رخش منفعل
    غيرت گل رشک سرو، در شرف و در صفا
  • بلند نام تو در حسن شد خوشا روزي
    که در جهان به وفا نام تو بلند شود
  • ديوان هلالي جغتايي

  • اي نور خدا در نظر از روي تو ما را
    بگذار که در روي تو بينيم خدا را
  • سر در رهت بنهاده ام، دل در هوايت داده ام
    من تازه کار افتاده ام، کار منست اين کارها
  • در شب وصل از فروغ ماه گردون فارغم
    اين چنين ماهي، که من دارم، در آن محفل کجاست؟
  • عکس آن لبهاي ميگون در شراب افتاده است
    حيرتي دارم که: چون آتش در آب افتاده است؟
  • گفتي: بگو که: در چه خيالي و حال چيست؟
    ما را خيال تست، ترا در خيال چيست؟
  • سيل در هامون، صدا در کوه، ميداني چه بود؟
    از غم من کوه مي ناليد و هامون مي گريست
  • در دل بيخبران جز غم عالم غم نيست
    در غم عشق تو ما را خبر از عالم نيست
  • کدام جلوه، که در سر و سرفراز تو نيست؟
    کدام فتنه، که در جلوه هاي ناز تو نيست؟
  • هلالي آن چنان در عاشقي رسواي عالم شد
    که پيش از هر سخن افسانه او در ميان افتد
  • هر جا که هست روي تو، در پيش چشم ماست
    کس در ميان ما نتواند حجاب شد