167906 مورد در 0.11 ثانیه یافت شد.

ديوان شمس

  • اين دانه هاي نازنين محبوس مانده در زمين
    در گوش يک باران خوش موقوف يک باد صبا
  • گل هاي پار از آسمان نعره زنان در گلستان
    کاي هر که خواهد نردبان تا جان سپارد در بلا
  • امرت نغرد کي رود خورشيد در برج اسد
    بي تو کجا جنبد رگي در دست و پاي پارسا
  • تا جستني نوعي دگر ره رفتني طرزي دگر
    پيدا شود در هر جگر در سلسله آهنگ ها
  • تو ياد کن الطاف خود در سابق الله الصمد
    در حق هر بدکار بد هم مجرم هر دو سرا
  • اي صد بقا خاک کفش آن صد شهنشه در صفش
    گشته رهي صد آصفش واله سليمان در ولا
  • ساغر ز غم در سر فتد چون سنگ در ساغر فتد
    آتش به خار اندرفتد چون گل نباشد خار را
  • آن خواجه را در کوي ما در گل فرورفتست پا
    با تو بگويم حال او برخوان اذا جاء القضا
  • باشد کرم را آفتي کان کبر آرد در فتي
    از وهم بيمارش کند در چاپلوسي هر گدا
  • در رو فتاد او آن زمان از ضربت زخم گران
    خرخرکنان چون صرعيان در غرغره مرگ و فنا
  • فرعون و نمرودي بده اني انا الله مي زده
    اشکسته گردن آمده در يارب و در ربنا
  • غازي به دست پور خود شمشير چوبين مي دهد
    تا او در آن استا شود شمشير گيرد در غزا
  • اي خواجه تو چوني بگو خسته در اين پرفتنه کو
    در خاک و خون افتاده اي بيچاره وار و مبتلا
  • زين رنگ ها مفرد شود در خنب عيسي دررود
    در صبغه الله رو نهد تا يفعل الله ما يشا
  • در گردن افکنده دهل در گردک نسرين و گل
    کامشب بود دف و دهل نيکوترين کالاي ما
  • زان مي که در سر داشتم من ساغري برداشتم
    در پيش او مي داشتم گفتم که اي شاه الصلا
  • هر هستييي در وصل خود در وصل اصل اصل خود
    خنبک زنان بر نيستي دستک زنان اندر نما
  • گاه بود پهلوي او گاه شود محو در او
    پهلوي او هست خدا محو در او هست لقا
  • دلبر بي کينه ما شمع دل سينه ما
    در دو جهان در دو سرا کار تو داري صنما
  • آب حيات او ببين هيچ مترس از اجل
    در دو در رضاي او هيچ ملرز از قضا
  • بلبل با درخت گل گويد چيست در دلت
    اين دم در ميان بنه نيست کسي تويي و ما
  • هر که بود در اين طلب بس عجبست و بوالعجب
    صد طربست در طرب جان ز خود رهيده را
  • مست رود نگار من در بر و در کنار من
    هيچ مگو که يار من باکرمست و باوفا
  • در آن روزي که در عالم الست آمد ندا از حق
    بده تبريز از اول بلي گويان الستش را
  • در ژنده درآ يک دم تا زنده دلان بيني
    اطلس به دراندازي در ژنده شوي با ما