167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان قاآني

  • عيش را در گرد خواهي برفشان گرد از کله
    رنج را در بند خواهي برگشا بند از قباي
  • اطيب المسک ام ربا الغو الي ام شذا ورد
    کزو بوي حبيبم در مشام آيد در اين وادي
  • ورنه هم يکتا خدا داند که اندر شرق و غرب
    روي دل در هر چه دارد در خدا دارد همي
  • بود اين نکته در حکمت سراي غيب برهاني
    که در جانان رسي آنگه که از جان عيب برهاني
  • چه پوشم جامه يي در تن که گه درم گهي دوزم
    من آخر آفتابم خوشترم در وقت عرياني
  • هنوز آن حلقه در بود در جنبش که باز آمد
    مر آن سر حلقه هستي به فرش از عرش رحماني
  • کريم آن پادشاه زند با آن قوت و قدرت
    که در هر کار بودش خاصه در تعمير ويراني
  • در ره دانش و دين کاهل و خيره است و زبون
    ليک در کار هوس چيره تر از اهرمنست
  • گفتمش در عين وصل اين ناله و فرياد چيست
    گفت ما را جلوه معشوق در اين کار داشت
  • وين عجبتر گر مسافر بيندش در ملک فارس
    از وطن دل مي کند در فارس مأوا مي کند
  • رشکم آيد که کسي عکس تو در آب ببيند
    دردم آيد که کسي لعل تو در خواب بخايد
  • منت شمع و چراغ از چه کشم در شب تار
    من که در خلوت خاطر مه و پروين دارم
  • به هر جا رو کني در روشني چون ماه مشهوري
    بهر جا پا نهي در راستي چون سرو يکتايي
  • گنه کن هر چه مي خواهي و از محشر مکن پروا
    که با اين چهره در دوزخ در فردوس بگشايي
  • ز مه طلعتان شوخ ز گلچهرگان شنگ
    نه در فکر اسم و رسم نه در بند نام و ننگ
  • دل جاي در تو دارد و تو در دل اي عجب
    تو آشيان او شده او آشيان تو
  • ماني به شکل نعل و در آن روي آتشين
    من عاشقم تو نعل در آتش چه افکني
  • تا چاکر خديو جهاني به جان و دل
    چون جان عزيز در بر و چون روح در تني
  • گيهان و هر که در وي نقشي ز قدرتش
    گردون و هر چه در وي حرفي ز دفترش
  • عکست در آب و آينه مشکل فتد که نيست
    کس در جهان به صورت و معني قرين تو
  • نفس او در باده خوردن تا همي بيني عجول
    طبع او در بوسه دادن تا همي خواهي حليم
  • در قمار عشق او هر کس دل و جان باخت برد
    در کمند زلف او هرکس به بند افتاد رست
  • شام زلفت بس که در چشمم جهان تاريک کرد
    در دو چشمم غير تاريکي نيايد هيچ شي
  • مرگ را در مشت گيرد اينک اين تيغش دليل
    مار در انگشت گيرد اينک آن رمحش نشان
  • خلق تصوير تو مي بينند در يک شبر جاي
    غافلند از يک جهان معني که در تصوير تست