167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان قاآني

  • ياد او عقلست ازان در هر سري دارد وطن
    مهر او روحست ازان در هر دلي دارد قرار
  • در رضاي ايزد و اخلاق نيک و حکم شرع
    در ولاي خواجه و انفاق مال و نظم کار
  • در دل ساغر شراب هست چو آتش در آب
    طرفه که هست آب خشک و آب روانست نار
  • جاهل از آن در ستيز عاقل از آن صلح خيز
    انده از آن در گريز شادي از آن برقرار
  • مراست در دل از آن زلف پر شکنج شکنج
    مراست در سر از آن چشم پرخمار خمار
  • آبروي هر دو را آبست فرق اينست و بس
    کاب من در نطق جاري آب او در جويبار
  • آب نهر او همي غلطان دود در پاي گل
    آب شعر من همي غلطان دود در روي يار
  • در دوشبرت جاي و گر فر نهان سازي عيان
    ذره يي نتواند از تنگي خزد در روزگار
  • رنج و راحت هر دو همسنگند در ميزان عشق
    شير و قطران هر دو همرنگند در شبهاي تار
  • گر خيل عزم او گيرد محاسب در ضمير
    جمع و خرج هر دو گيتي يک دم آرد در شمار
  • باري از بيم تو هر جاکه رود در خطرست
    هم مگر گيرد در سايه عفو تو قرار
  • در مال کس چو خواجه من باد بي طمع
    در کار دين چو عاشق من باد پاکباز
  • در چنگ او چو طره من خام شصت خم
    در دست او چو قامت من رمح هشت باز
  • تا با تو در و بام به رقص آيد از وجد
    در رقص از آن روي يکي پرده درانداز
  • ز رمح خطي او مصر و شام در زنهار
    ز تيغ طوسي او هند و روم در پرهيز
  • به سايل داد هر دري که يم در سينه مکنونش
    به زاير ريخت هر زري که کان در کيسه مکنوزش
  • در آن روزي که چون کشتي زمين در لجه هيجا
    بود از صدمه باد مخالف بيم طوفانش
  • ز شور باده درغم فرو رفت آنچنان در غم
    که خاطر شد ز غم در هم چو گيسوي پريشانش
  • بود در شخص او پنهان همه گردون و اجرامش
    بود در ذات او مضمر همه گيهان و ارکانش
  • چو خون در رگ به عرق سلطنت ساريست تأييدش
    چو جان در تن به جسم مملکت جاريست فرمانش
  • قدش که هر که در آفاق مست و مشتاقش
    لبش که هر چه در ايام محو و حيرانش
  • يکي شيرست آتش خوي و آهن دل که در هيجا
    نمايد خشک چوبي در نظر بهرام چوبينش
  • يکي در چند جا تکرار جايز در قوافيش
    نه تکراري که ديوان را رسد نقصان ز تدوينش
  • گهي از ياد دولتشه ز محنت لکنه در دالش
    گهي از ذکر حشمت شه ز عسرت لثغه در شينش
  • گهي در شعر گفتن آن همه اصرار و تعجيلش
    گهي در شعر خواندن اين همه انکار و تهدينش