167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.

ديوان فرخي سيستاني

  • دولت او را در کنار خويش پرورده ست و او
    در کنار خويش چون فرزند زاير پرورد
  • در نشاط و در لهو باز بايد کرد
    که اين دو بندگران را به دست اوست کليد
  • روز رزم از بيم او در دست و در پاي عدو
    کنده ها گردد رکاب و اژدها گردد عنان
  • ديوان فروغي بسطامي

  • سزد گر در بپاشد لعل او هر گه که در گيتي
    ز صلب ناصرالدين شه، معين الدين شود پيدا
  • آن که بر بندد کمر در خدمت پير مغان
    مي نيارد در نظر سلطان هفت اقليم را
  • فروغي، زان دلم در تنگناي سينه تنگ آيد
    که نتوان داشت در کنج قفس مرغ گلستان را
  • در قمار عشق آخر، باختم دل و دين را
    وازدم در اين بازي، عقل مصلحت بين را
  • در مرحله شوق نه ننگ است و نه ناموس
    در مساله عشق نه مشک است و نه زيب است
  • تيشه بر سر زد و پا از در شيرين نکشيد
    کوه کن بر در عشق از همه پادارتر است
  • من و سوداي غمت گر همه جان در خطراست
    من و خاک قدمت گر همه خون در هدر است
  • در پرده تحقيق نه نور است و نه ظلمت
    در عالم توحيد نه امروز و نه فرداست
  • بسته او هر چه در کنار و ميان است
    بنده او هر که در زمان و زمين است
  • زين حلاوتها که در کنج لب شيرين تست
    کي اجل بندد زباني را که در تحسين تست
  • گر من از لب تشنگي در عشق ميرم باک نيست
    ز آن که آب زندگي در شمه نوشين تست
  • ديده تا زلف و زنخدان تو را يوسف دل
    گاه در گوشه زندان و گهي در چه تست
  • اي خوشا وقتي که بگشايم نظر در روي دوست
    سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوي دوست
  • شاخ گل در بند خواري از قد موزون يار
    ماه نو در عين خجلت از خم ابروي دوست
  • هيچ سر نيست که با زلف تو در سودا نيست
    هيچ دل نيست که اين سلسله اش در پا نيست
  • آن شه راد که در پيش کف در پاشش
    کاري از بخشش درهاي ثمين خوش تر نيست
  • من کيم، پروانه شمعي که در کاشانه نيست
    خانه ام را سوخت بي باکي که او در خانه نيست
  • از پس رنجي که بردم در وفا آخر مرا
    دامن گنجي به چنگ آمد که در ويرانه نيست
  • در غم آن نوش لب افسانه عالم شدم
    وين غم ديگر که تاثيري در اين افسانه نيست
  • پيشتر زآن که مهي جلوه در اين محفل داشت
    مهره مهر تو در حقه دل منزل داشت
  • به آرزوي تو يک قوم کو به کو مي رفت
    به جستجوي تو يک شهر در به در مي گشت
  • من غلام همت آنم که در راه علي
    قطره داد امروز و فردا در عوض دريا گرفت