167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • چون به درها مي روي صائب چو ارباب طلب؟
    در حقيقت آشنا گر با در دل گشته اي
  • نيست در مغز زمين چون گردبادم ريشه اي
    جز سفر در دل نمي گردد مرا انديشه اي
  • ابر نيسان را ز استغنا کند خون در جگر
    در صدف آن را که باشد گوهر يکدانه اي
  • اين زمان با غير همدوشي، وگرنه پيش ازين
    تيغ در يک دست و در يک دست خنجر داشتي
  • در کمند آه مي آمد گر آن وحشي غزال
    در رکاب آه عاشق را به لب جان آمدي
  • مدتي در تنگناي آب و گل گشتي بس است
    چند روزي هم سفر کن در فضاي بيخودي
  • در قفس روزي ز بيرون مي خورد مرغ قفس
    غم ز بي برگي چرا در زير گردون مي خوري؟
  • خواب مستي از در و ديوار مي جوشد چو مي
    در خرابات جهان هشيار چون خوابد کسي؟
  • در سرايي کز در و ديوار سيل آيد برون
    بي خبر چون صورت ديوار چون خوابد کسي؟
  • دل چه افتاده است در اين خاکدان بندد کسي؟
    در تنور سرد از بهر چه نان بندد کسي؟
  • در کمان چشم از هدف برداشتن صائب خطاست
    به که در هنگام پيري با خدا باشد کسي
  • حسن يوسف در خزان از زردي آيينه است
    نيست عيبي در جهان گر پاک بين باشد کسي
  • گر چه در سير بهشتم از گل روي کسي
    دوزخي در هر بن مو دارم از خوي کسي
  • (رشته تابي از تعلق هست تا در گردنت
    در پي عيسي عبث پا همچو سوزن مي کشي)
  • تا هدف را مي توان در زير بال و پر کشيد
    تير را خوش نيست در بحر کمان استادگي
  • مي کند مژگان شرم آلود در دل رخنه بيش
    در نيام اين تيغ را افزون بود برندگي
  • يک دم خوش را هزاران آه حسرت در قفاست
    خرج بيش از دخل باشد در ديار زندگي
  • مرگ چون موي از خمير آسان کشد بيرون ترا
    ريشه گر در سنگ داري در ديار زندگي
  • گرد هستي در سفر دارد ترا چون گردباد
    هر کجا اين گرد بنشيند ز پا، در منزلي
  • محو مي کردم اگر از دل غبار جسم را
    کي چنين در آب و در آيينه پيدا بودمي؟
  • همچو بوي گل که در آغوش گل از گل جداست
    هم برون از عالمي، هم در کنار عالمي
  • اي ز رويت در کف هر خار نبض گلشني
    هر گلي را در ته دامن چراغ روشني
  • در خراش سينه ها بي دست و پا افتاده ام
    ورنه دستي در گشاد کار دارم ديدني
  • گر دل خود را به تيغ آه سازي چاک چاک
    پنجه در سرپنجه آن زلف خم در خم کني
  • در بساط عالم هستي که بيشي در کمي است
    مي زني روزي دو شش صائب که نقش کم شوي