نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
در
آن گلشن که مي از ساغر توحيد مي خوردم
ز هر برگ گلي دامان دلبر بود
در
دستم
ز قحط دلربايان ريختم
در
پاي خود صائب
و گرنه يک جهان دل چون صنوبر بود
در
دستم
من آن روزي که
در
عشق سخن ثابت قدم بودم
کمر
در
خدمت هر نقطه چون پرگار مي بستم
تو با اغيار
در
سير چمن بودي و من
در
دل
ز آه سرد نخل ماتم اغيار مي بستم
نه آن جنسم که
در
قحط خريدار از بها افتم
همان خورشيد تابانم اگر
در
زير پا افتم
حديث روي او
در
پرده خورشيد و مه گويم
زبيم چشم بد گل را
در
اوراق خزان پيچم
فرو رفتم چنان
در
خويشتن از خرده بيني ها
که از راز شرر
در
سينه خارا خبر دادم
نمي سوزم اگر برق اجل
در
خرمنم افتد
که من
در
خوشگي از کاه گندم را جدا کردم
اگر مي بود
در
دل رحمي آن سلطان خوبان را
چرا
در
دادخواهي اينقدر بيداد مي کردم
نسيم بي ادب زنجير مي خاييد
در
عهدي
که من
در
زلف او چون شانه دست انداز مي کردم
به صد جانب برد دل
در
نمازم از پريشاني
به رنگ سبحه من سرگشته
در
محراب مي گردم
ندارد نفس کافر
در
مقام فيض دست از من
گران از خواب غفلت بيش
در
محراب مي گردم
مجو از من سخن
در
بزم آن آيينه رو صائب
که
در
بيرون محفل من نفس دزديده مي گردم
مشو
در
منزل مقصود از سر گشتگي ايمن
که چون گرداب من
در
عين اين دريا گره خوردم
نمي شد کار من هرگز چنين نامنتظم صائب
اگر
در
نظم عالم اندکي
در
کار مي بودم
زمين تاج سر من بود تا سر
در
هوا بودم
فرو رفتم به خود افلاک را
در
زير پا ديدم
نگه
در
ديده خورشيد تابان آب مي سازد
گل رويي که من
در
پرده شرم و حيا ديدم
يکي گرديد وصل و هجر و قرب و بعد
در
چشمم
ز بس از ابتداي کارها
در
انتها ديدم
اگر چه
در
ته يک پيرهن با ماه کنعانم
به بوي پيرهن سر
در
پي باد صبا دارم
زلال زندگي
در
ساغر من رنگ گرداند
همان خون مي خورم گر
در
قدح آب بقا دارم
خدا فرصت دهد
در
دامن محشر فرو ريزم
گرههايي که
در
دل از تو اي بند قبا دارم
کند دل هر نفس
در
کوچه اي جولان ز خود کامي
چه خونها
در
جگر زين طفل بازيگوش خود دارم
نفس
در
سينه برق سبک جولان گره گردد
اگر بيرون دهم خاري که پنهان
در
جگر دارم
چو ماهي گر چه
در
ظاهر گرفتندم به سيم و زر
ز هر فلسي نهان
در
پوست چندين نيشتر دارم
همان بيطاقتم هر چند دريا را کشم
در
بر
که
در
هر جنبشي چون موج آغوش دگر دارم
صفحه قبل
1
...
1241
1242
1243
1244
1245
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن