نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
زين گلستان که چو گل خيمه
در
آنجا زده اي
چيست
در
دست تو جز چاک گريباني چند؟
دل پرخون چه پر و بال گشايد
در
جسم؟
دانه چون نشو و نما
در
دهن مور کند؟
کمترين عقده سر
در
گم او آبله است
در
ره عشق که يک عقده گشا خار بود
مي شود آب روان چون به رگ تاک رود
صرفه آب
در
آن است که
در
خاک رود
دست
در
دامن توفيق زن از خويش برآي
قوت پاي تو حيف است که
در
گل برود
چون به خشکي ز نبات است ثمر بيد مرا
در
برومندي اگر
در
ثمر افتم چه شود؟
عشق بيباک مرا
در
رگ جان افکنده است
پيچ و تابي که
در
آن موي کمر مي بايد
با حريفان همه شب
در
ته يک پيرهن است
آن که
در
خانه ما بند قبا نگشايد
اگر تو
در
نگشايي به روي من از ناز
به آه من که
در
اين حصار مي بندد؟
همين نه فاخته
در
سر هواي او دارد
به هر که بنگري اين طوق
در
گلو دارد
ميان خوف و رجا حالتي است عارف را
که خنده
در
دهن و گريه
در
گلو دارد
زخط عذار تو بي آب وتاب خواهد شد
زهاله ماه تو پا
در
در
رکاب خواهد شد
خوش آن زمان که
در
آيي ز
در
شراب آلود
ز خواب نازگران همچو چشم خواب آلود
که گفته است
در
ابر سفيد باران نيست
رخش غم از دل من
در
نقاب مي شويد
چون تشنه اي که آب خورد
در
ميان خواب
خونم چو آب چشم تو
در
خواب مي خورد
خون
در
رگم ز منت خشک محيط سوخت
خوش وقت تشنه اي که قدح
در
سراب زد
تا چهره تو
در
عرق شرم غوطه زد
هر آرزو که
در
دل من بود آب شد
هر کس به صدق
در
قدم خم گذاشت سر
در
عرض يک دو هفته فلاطون شعار شد
نان تو چون فطير بماند
در
اين تنور
با دست خود خمير تو
در
هم سرشته اند
در
هيچ ذره نيست که شوري ز عشق نيست
هر جا سري است
در
خم چوگان کشيده اند
آن يار خانگي که دل از ما ربوده است
در
خانه است و
در
همه جا جلوه مي کند
در
واديي که رو به قفا قطع ره کنند
بينا کسي بود که
در
او با عصارود
در
بحر عشق تن به فنا ده که چون حباب
هر کس که سر نهاد
در
او تاجور شود
اين ريشه اي که
در
تو دوانده است آرزو
رگ
در
تن تو رشته آمال مي شود
يک بار رو چرا به
در
دل نمي کند
آن سايلي که بر
در
هر خانه مي شود
صفحه قبل
1
...
1236
1237
1238
1239
1240
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن