نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي
عدتي دان
در
اين سراي مجاز
چشم را رنگ و گوش را آواز
هرچه
در
عشق نيک و هر چه بدست
بار حکمش کشيدن از خردست
هر چه صورت دهد به آبش ده
ناله زار
در
دل خوش نه
زان همي ديو نفس
در
تو دمد
تا ز تو عقل و هوش تو برمد
اين صفات از کلام حق دورست
ضمن قرآن چو
در
منثورست
تو
در
اين باديه پر از بيداد
غمز را مغز خوانده شرمت باد
در
طريقي که شرط جان سپريست
نعره بيهده خري و تريست
هر که
در
مجلسي سه بانگ کند
دان کز انديشه دو دانگ کند
آنکه
در
بند اين جهان آويخت
سود کرد ارز لشکرش بگريخت
خويشتن را يکي مخوان
در
ده
کان يکي نيست هيچ از آن يک به
پس تو اي بوالفضول بلغاري
چون
در
اين رود بر پل و غاري
اين چليپا چو شاخ گل
در
دست
و آن چو نيلوفر آفتاب پرست
عام قانع شده به ريمن دين
خاص مشغول
در
نشيمن دين
اين به تلقين هرزه اي
در
بند
و آن به تخييل بيهده خرسند
راستيها ز بيم بند و طلسم
روي پوشيده چون الف
در
بسم
اي سنايي چو بر گرفتي کلک
در
معني کشيدي اندر سلک
هم عرب هم عجم مسخر او
لقمه خواهان رحمت
در
او
بلکه از عقل بيشتر دل او
ديده صنع خداي
در
گل او
غيب دان
در
مشيمه کن و کان
نيست جز خالق زمين و زمان
گر ملک ديو شد گه آدم
ديو
در
عهد او ملک شد هم
هيچ سائل به خشندي و به خشم
لا
در
ابروي او نديده به چشم
لب او کرده
در
مسالک ريب
روي دلها سوي دريچه غيب
دور کن
در
زمان فزون ز گلش
شرق و غرب ازل درون دلش
خلق از او برگرفته عز و شرف
او چو
در
بود و انبيا چو صدف
زحمت آب و گل
در
اين عالم
رحمتش نام کرده فضل قدم
غرض کن ز حکم
در
ازل او
اول الفکر و آخرالعمل او
بوده
در
روضه حظيره انس
مادرش امر و دايه روح القدس
در
شب از مسجد حرام به کام
رفته و ديده و آمده به مقام
گفته و هم شنيده و آمده باز
هم
در
آن شب به جايگاه نماز
بر نهاده خداي
در
معراج
بر سر ذاتش از لعمرک تاج
در
او بوده جاي روح القدس
پاي او سجده جاي روح القدس
بوده
در
مکتب حکيم و عليم
لوح محفوظ بر کنار مقيم
جسم و جان کرده
در
خزانه راز
پيش محراب ابروانش نماز
خلق او از نفيس تر موکب
عرق او
در
شريفتر منصب
خرد و جان او به هر دو سراي
واسطه
در
ميان خلق و خداي
هر که از
در
درآمده بر او
تاج زدني نهاده بر سر او
آنکه هر حرف را دلش بد ظرف
کي شدي
در
زمانه بسته حرف
نطق او هرچه
در
عقول نهاد
روح بر ديده قبول نهاد
نرگسش چون ز آب تر گشتي
زهره
در
حال نوحه گر گشتي
رفته زو بر عطا چو چرخ کبود
تا به گردن
در
آفتاب فرود
درز برداشت
در
زمان از وي
بند بگشاد همچنان از وي
دين او
در
جهان رفيع شده
از پي امتان شفيع شده
شرع او
در
بصيرت و احسان
برترست از قياس و استحسان
اندر آمد به خوي خوش عاطر
نسخت علم غيب
در
خاطر
واسطه کيست پيش پرده سراي
جز ازو
در
ميان خلق و خداي
عقل
در
پيش اوست همچو رهي
زانکه زو يافت عقل روزبهي
عقل تو
در
مراتب دل و تن
زندگاني دهست و زندان کن
هر کجا شرع روي خويش نمود
راي
در
گرد سم او فرسود
وهم و حس و خيال رهبر تست
زان هميشه مقام بر
در
تست
تا قدم بر سر فلک نزني
با وي انگشت
در
نمک نزني
صفحه قبل
1
...
1233
1234
1235
1236
1237
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن