نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.11 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
نگنجد گر قبا
در
پيرهن از شوق، جا دارد
که
در
آغوش آن سيمين بدن را تنگ مي گيرد
فسون صبر
در
دلهاي پرخون
در
نمي گيرد
چو دريا بيکران افتد به خود لنگر نمي گيرد
چسان
در
رخنه دل داغ عشقش را کنم پنهان؟
کسي آيينه خورشيد را
در
گل نمي گيرد
زماه عيد دارد مهر تابان نعل
در
آتش
که خود را وقت فرصت
در
شبستان تو اندازد
مرا
در
محفلي بند از زبان برداشت بيتابي
که شمعش گريه را
در
آستين مستور مي سازد
نه
در
بتخانه ها ناقوس بيتاب است از ان کافر
دل قنديل هم
در
سينه محراب مي لرزد
زتاب عارض او چون نسوزد آب
در
چشمم؟
که از نظاره اش
در
چشم گوهر آب مي سوزد
چرا آرام يک جا
در
بدن پيکان نمي گيرد؟
اگر نه ظلم
در
چشم ستمگر خواب مي سوزد
پشيماني ندارد صرف کردن عمر
در
طاعت
که دل زنده است هر شمعي که
در
محراب مي سوزد
خمار مي مرا
در
گوشه ميخانه مي سوزد
شراب من چو داغ لاله
در
پيمانه مي سوزد
کند
در
چشم مردم خواب را افسانه گر شيرين
زشيريني مرا
در
ديده خواب افسانه مي سوزد
نگه دارد خدا از چشم بد آن آتشين رو را
که
در
بيرون
در
از پرتوش پروانه مي سوزد
ز آه آتشين
در
پرده دل مي زنم آتش
چو بينم شمع
در
بال و پر پروانه آميزد
نه برقي
در
کمين، نه تندبادي
در
نظر دارد
به اميد چه يارب کشت ما از خاک برخيزد
ترا از ساده لوحي هر که گل
در
پيرهن ريزد
خس و خاشاک
در
جيب و گريبان سمن ريزد
زحيراني نداند
در
گريبان که آويزد
سخن
در
کلک من از بس که بر روي سخن ريزد
من آن نخل برومندم
در
اقليم جنون صائب
که بر من سنگ دايم از
در
و ديوار مي ريزد
رهايي نيست مرغي را که بالش
در
قفس ريزد
خوش آن بلبل که بال خويش
در
گلزار مي ريزد
ندارد
در
دل معشوق اگر عاشق ره پنهان
که
در
دل غنچه را اين خرده هاي راز مي ريزد؟
در
آن دريا که دست از جان خود شستن بود ساحل
زهي غافل که از موج خطر
در
لنگر آويزد
ندارد صرفه اي کشتي گرفتن با زبردستان
بود
در
خاک دايم هر که با گردون
در
آويزد
شتاب آلودگي دارد ترا
در
راه
در
منزل
تو گر آهسته باشي راه منزل مي تواند شد
سخن جا مي کند
در
بيضه فولاد چون جوهر
که طوطي
در
دل آيينه از گفتار محرم شد
در
آن تنگ دهن زان عقد دندان حيرتي دارم
که چون
در
نقطه موهوم اين سي پاره پنهان شد؟
برآرد
در
دل شب آب حيوان دست جان بخشي
لب ميگون او
در
دور خط از ميگساران شد
صفحه قبل
1
...
1232
1233
1234
1235
1236
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن