167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در لحد با خود مبر زنهار اين مار سياه
    نامه خود را بشو در بحر بي پايان صبح
  • در دهان تنگ از غيرت زبان چرب تو
    کرد شکر خواب را در قند بر بادام تلخ؟
  • چه خون که در دلم از آرزوي بوسه کند
    در آن زمان که کند سبز من لب از پان سرخ
  • دولت سر در هوايان را نمي باشد دوام
    مي شود در جلوه اي از ديده پنهان گردباد
  • گوهري افتاده ديدم در ميان خاک راه
    حال جان در ورطه آب و گلم آمد به ياد
  • در مقام فيض، غفلت زور مي آرد به من
    خواب من در گوشه محراب مي گردد زياد
  • اين جواب آن غزل صائب که مي گويد ملک
    نور در ظلمت، سفيدي در سياهي مي تپد
  • در خزان بي برگ ديدن گلستان را مشکل است
    مرغ زيرک در بهاران سر به زير پر برد
  • در بهاران سر چرا از بيضه بيرون آوريم؟
    در خزان چون سر به زير بال و پر خواهيم برد
  • در جهان آب و گل هر کس به دل برد التجا
    در محيط پر خطر صائب به ساحل راه برد
  • در قيامت مي شود شيرين، زبان در کام ما
    تلخي بادام ما را شور محشر مي برد
  • در دل شب دزد را جرأت يکي گردد هزار
    خال او در پرده خط بيشتر دل مي برد
  • نکته ها درج است در هر صفحه رخسار گل
    چون بر اين مجموعه در يک هفته بلبل بگذرد؟
  • چون تواند يافت صائب خويش را در خانقاه؟
    جمع خود را هر که در ميخانه نتوانست کرد
  • اينقدر تمهيد در تعمير ما در کار نيست
    مي توان ما را به گرد دامني آباد کرد
  • رفت در گنج گهر پايش چو ديوار يتيم
    چون خضر هر کس که در تعمير ما امداد کرد
  • من که صائب در وطن حال غريبان داشتم
    چون تواند درد غربت در دل من کار کرد؟
  • گرد کلفت بس که از دوران به روي من نشست
    هر که رو آورد در من، روي در ديوار کرد
  • بس که در تمثال شيرين برد تردستي به کار
    در دل آيينه خون فرهاد شيرين کار کرد
  • پيش ازين از تنگ صنعت عشق فارغبال بود
    کوهکن در عاشقي اين آب را در شير کرد!
  • دل در آن زلف کمندانداز خود را جمع کرد
    کبک من در چنگل شهباز خود را جمع کرد
  • نيست در درياي بي آرام کشتي را قرار
    چون توان در عالم ناساز خود را جمع کرد؟
  • با چنين نظمي که بر آيينه دل صيقل است
    دام بتوان در غبار خاطرم در خاک کرد
  • سر برآورد از زمين در عهد ما بي حاصلان
    تخم قاروني که موسي پيش ازين در خاک کرد
  • چون نترسد ديده من از غبار خط او؟
    زلف صيادش در اينجا دام را در خاک کرد