نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
در
پاي گل به خواب شدن نيست از ادب
در
گلشني که سرو به يک پا ستاده است
در
کار عشق سعي به جايي نمي رسد
در
بحر دست و پا زدن از ناشناوري است
در
گلشني که نعل بهاران
در
آتش است
دامن ز هر چه هست، به جز خار، چيدني است
اي گل چه آفتي تو که از خون بلبلان
در
مهد غنچه بود ترا
در
نگار دست
چون ره کنيم
در
دل مشکل پسند تو؟
ما را که
در
حريم تو راه سلام نيست
بي برگ شو که عشرت روي زمين تمام
در
خانه اي است فرش که
در
وي گليم نيست
تخمي است دوستي که
در
آب و گل تو نيست
شمعي است روي گرم که
در
محفل تو نيست
محوم چنان که
در
دل تنگم اراده نيست
در
شيشه ام ز جوش پري جاي باده نيست
در
وصل از فراق چه داند چه مي کشم
هر کس که
در
وطن به غريبي فتاده نيست
خشک است اگر چه ديده ما دل ز خون پرست
در
شيشه هست باده اگر
در
پياله نيست
از دست کوته است، که
در
زير سنگ باد!
نخل قدش که جاي
در
آغوش ما نيافت
در
زير تيغ، قهقهه کبک مي زند
کوه غم تو
در
دل هر کس که جا گرفت
هر چند که
در
خانه ز آب است خرابي
در
ديده ما خانه بي آب خراب است
با صدق ز دوري مکن انديشه که
در
کيش
تيري که بود راست
در
آغوش نشان است
چشم تو چه خونها که کند
در
دل مردم
زان فتنه خوابيده که
در
زير سر اوست
هر چند که
در
رخنه دل گوشه نشين است
گردون يکي از حلقه به گوشان
در
اوست
در
پرده شب هر که مي ناب گرفته است
از دست خضر
در
ظلمات آب گرفته است
تيغ تو چو خون
در
رگ و
در
ريشه جان رفت
فولاد سبکسيرتر از آب که ديده است؟
مخمور ترا
در
دل مي، نشأه جان بخش
زهري است که پنهان شده
در
زير نگيني است
خام است شرابي که
در
او غلغله اي هست
پوچ است زميني که
در
او زلزله اي هست
زخمي است که الماس
در
او ريشه دوانده است
تا
در
دل مجروح، هوا و هوسي هست
راستي
در
سرو و خم
در
شاخ گل زيبنده است
قد خوبان راست بايد، زلف عنبر بار کج
هر فقيري که شود از
در
دل رو گردان
مي شود زود به دريوزه صد
در
محتاج
دور کن از دل هوس
در
پيرهن اخگر مپيچ
بگسل از طول امل، چون مار
در
بستر مپيچ
صد گل بي خار دارد
در
قفا هر زخم خار
در
طريق کعبه از خار مغيلان سرمپيچ
صفحه قبل
1
...
1223
1224
1225
1226
1227
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن