نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
آنقدرها که نگاه است ز مژگان
در
پيش
از غزالان دل رم کرده من
در
پيش است
به که
در
دام و قفس سر به ته بال کشد
بلبلي را که تماشاي چمن
در
پيش است
مژه بر هم نزند
در
دل شبهاي دراز
شانه اي را که سر زلف سخن
در
پيش است
دارد از حلقه خود نعل
در
آتش شب و روز
بس که
در
صيد دل آن زلف چليپا گرم است
باش با قد دو تا حلقه اين
در
صائب
که مراد دو جهان
در
خم اين چوگان است
خط نارسته که
در
لعل لب جانان است
همچو زهري است که
در
زير نگين پنهان است
معني بکر که
در
پرده غيب است نهان
بي تکلف همه شب تنگ
در
آغوش من است
هر که صائب نکشد
در
دل خود آتش حرص
گر چه
در
باغ بهشت است جهنم با اوست
عشق فارغ ز غم و درد گرفتاران نيست
رخنه
در
سينه هر کس که فتد
در
دل اوست
در
کف هر که بود ساغر مي، خاتم ازوست
هر که
در
عالم آب است همه عالم ازوست
اي که
در
کعبه خبر از دل ما مي گيري
روزگاري است که
در
دير مغان افتاده است
دل چرا از خط مشکين تو
در
هم باشد؟
که ز هر حلقه،
در
باغ نوي باز شده است
هر که
در
بزم مي آن چهره خندان ديده است
در
دل آتش سوزنده گلستان ديده است
مي حرام است
در
آن بزم که هشياري هست
خواب تلخ است
در
آن خانه که بيماري هست
در
خزان هم گلش از بار نريزد صائب
هر رياضي که
در
او مرغ خوش الحاني هست
هر که را مي نگرم نعل
در
آتش دارد
نقطه
در
دايره شوق تو پا بر جا نيست
لنگر عقل به دست آر که
در
عالم آب
آنقدر موج خطر هست که
در
دريا نيست
در
قناعت لب خشک و مژه پر نم نيست
عالمي هست درين گوشه که
در
عالم نيست
هر چه
در
خاطر او مي گذرد مي دانم
با چنين قرب، به خاک
در
او بارم نيست
رشته نسبت ما و تو رسا افتاده است
گرهي نيست
در
آن زلف که
در
کارم نيست
مي توان ديد ز سيما گهر هر کس را
چيست
در
سينه مکتوب که
در
عنوان نيست؟
چه زر و سيم که
در
فقر نکرديم تلف
فقر گنجي است که
در
زير زمين پنهان نيست
گر چه نم
در
جگر و
در
دل تنگم خون نيست
مژه ام چشم به راه مدد جيحون نيست
نه همين لاله و گل نعل
در
آتش دارند
خار خار تو نهان
در
جگري نيست که نيست
نيست ممکن که تراود سخن از من صائب
در
حريمي که
در
او چشم سخن سازي نيست
صفحه قبل
1
...
1221
1222
1223
1224
1225
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن