167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در به روي صورت ديوار نگشاييم ما
    هر که دارد حسن معني در دل ما محرم است
  • صبح را در خلوت روشن ضميران بار نيست
    در دل يکتاي ما تيغ دو دم نامحرم است
  • چاک کن صائب دل خود را که در زلف سخن
    هر که در دل شق ندارد چون قلم، نامحرم است
  • کلک صائب بي زبان در عرض حال افتاده است
    ورنه در صيد معاني همچو شاهين ظالم است
  • دل درون سينه من همچو پيکان در بدن
    مي نمايد ساکن، اما روز و شب در رفتن است
  • دل در آزارست تا با عقل و هوش آميخته است
    شعله فريادي است تا آب و نمک در روغن است
  • زير پا هرگز نبينم در سفر چون گردباد
    چشم حيراني است هر چاهي که در راه من است
  • در بياباني که خارش تشنه خون خوردن است
    پاي در دامن کشيدن گل به دامن کردن است
  • حق پرستي، قطره را در کار دريا کردن است
    خودشناسي، بحر را در قطره پيدا کردن است
  • سر به زير بال بردن بلبلان را در بهار
    غنچه محجوب را در پرده رسوا کردن است
  • سر فرو بردن به ياد دوست در جيب کفن
    در ته يک پيرهن با يار خلوت کردن است
  • خنده دزديدن به دل گل در گريبان کردن است
    لب گشودن رخنه در ديار بستان کردن است
  • در مقام حرف بر لب مهر خاموشي زدن
    تيغ را زير سپر در جنگ پنهان کردن است
  • تا خم مي در زمين خانه ام در خاک هست
    عشرت روي زمين با گنج قارون از من است
  • وادي هموار رهرو را کند سر در هوا
    آن که ما را گل فشاند در ته پا دشمن است
  • در گذر از پيکر خاکي که کشتي در محيط
    تا نيارد رو به ساحل از شکستن ايمن است
  • باده تلخي که ما را در سماع آورده است
    نه خم افلاک در وجد و سماع از جوش اوست
  • مرگ مي ترسد ز عاشق، ورنه در روي زمين
    هر که را گيرند نام از سرکشان، در خاک اوست
  • چون هدف هر کس که شد در خاکساريها علم
    هر کجا تير جگردوزي بود در خاک اوست
  • گر چه شکر خنده اش در پرده شرم و حياست
    در دل درياي تلخ آب گهر شيرين ازوست
  • در لباس تلخ دارد جا ز بيم چشم شور
    ورنه طوطي در شکر پنهان چو مغز پسته است
  • هر که از داغ تو در دل لاله زاري داشته است
    در دل آتش مهيا نوبهاري داشته است
  • با در و ديوار در جنگ است چشم شوخ او
    آدمي چندين دماغ جنگ هم مي داشته است؟
  • ز اتفاق چار عنصر در بلا افتاد جان
    در عقب يک صلح چندين جنگ هم مي داشته است؟
  • در چنين فصلي که نتوان جام مي از دست داد
    از گل اخگر در گريبان صبا افتاده است