167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • اگر چه درد جاي خويش را وا مي کند در دل
    تو از آغوش رغبت در حريم سينه جا بگشا
  • شود در حلقه ذکر خدا، دوران ما کامل
    يکي صد مي شود چون سبحه در محراب عيش ما
  • صفاي خاطر از ما در طلبکاري مجو صائب
    که باشد در وصول بحر چون سيلاب عيش ما
  • به نوميدي مده تن گر چه در کام نهنگ افتي
    که دارد در دل گرداب، بحر عشق ساحل ها
  • عبث جان مي کنم، در خاک و خون بيهوده مي غطلم
    نثاري نيست در طالع مرا چون رقص بسمل ها
  • در استحکام منزل سعي دارد خواجه، زين غافل
    که هر سنگي نهان در آستين دارد فلاخن ها
  • ترا پر چون صدف شد گوش از سيماب در دريا
    وگرنه حلقه ذکري است هر گرداب در دريا
  • حريم وصل را حيرانيي در پرده مي باشد
    که شوق آب، ماهي را کند قلاب در دريا
  • بحر و کان در نظرت چشم ترست و لب خشک
    اشک و آه دگران در چه شمارست ترا؟
  • شمع در محفل ازان نعل در آتش دارد
    که به بال و پر پروانه رساند خود را
  • دل روشن چه پر و بال گشايد در جسم؟
    بحر در قطره چه مقدار نمايد خود را؟
  • بحر از جوش گهر يک دل پر آبله است
    در چنين وقت که در سينه نفس نيست مرا
  • در آن ديار که آن روي لاله گون باشد
    به گل زند چمن آرا در گلستان را
  • در بوته اي که سنگ در او آب مي شود
    يک عمر ماند و آب نگرديد قند ما
  • در عالم وحدت ز دو رنگي خبري نيست
    هر جا که سؤالي است جواب است در اينجا
  • تا کي زني اي نکهت گل حلقه بر اين در؟
    در خلوت ما راه ندارند گران ها
  • در سينه خون گرمش ياقوت و لعل گرديد
    در زير تيغ چون کوه هر کس فشرد پا را
  • تنگي روزي ما بود از گشودن لب
    تا بسته گشت اين در صد در گشود ما را
  • در آه بي اثر چند سازيم زندگي صرف؟
    در ديده آب نگذاشت اين کاه دود ما را
  • در آن سرست بزرگي که نيست فکر بزرگي
    در آن دل است تماشا که نيست راه تماشا
  • اين عقده مشکل که زد ابروي او در کار من
    بسيار خواهد کرد ني در ناخن تدبيرها
  • دارند اگر سر رشته اي در کف به ظاهر چنگ ها
    در پنجه مطرب بود سر رشته آهنگ ها
  • اي ز تو شور در جگر کلک شکر نواي را
    رشته آه در گره فکر گرهگشاي را
  • در گوشه ويرانه است گنج گهري گر هست
    در بي سر و ساماني است پنهان سر و سامان ها
  • در شب مهتاب خوش باشد سفر کردن ز خويش
    تن مده چون نقش ديبا در چنين وقتي به خواب