167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان سيف فرغاني

  • نقاش معني صورتي نار است هرگز در جهان
    همچون رخ او تا بحسن افتاد در افواه رو
  • وصل و هجر دوست مي کوشند هريک تا کنند
    دست او در گردنم يا خون من در گردنش
  • اي ز عشقت مهر و مه سرگشته در گردون خويش
    وي ببويت روز و شب آواره در هامون خويش
  • چون سيف بر در تو بي کار مزد يابد
    محروم نبود آن کو در کار بود کوشان
  • دل گنج زرست او را در بسته همي دارم
    دست آن تو زر بستان حکم آن تو در بشکن
  • تا که بيفتم بروي در قدم تو چو گوي
    کاش مرا پاي سعي در پي تو سر شود
  • اي تو با بنده چو يوسف با زليخا در مقال
    بنده با تو همچو هدهد با سليمان در سخن
  • اي ببوسه لعل تو در کام جانم کرده مي
    وي بغمزه چشم تو در گوش عقلم گفته راز
  • گر توانگر نيستم در ملک تو در کوي تو
    از گدايي آنچنان شادم که درويش از درم
  • اي همه هستي مبر در خود گمان نيستي
    ترک سر گير و بنه پا در جهان نيستي
  • عشق شير پنجه دار آمد چو دستش در شود
    گاو گردون را کشد در خر کمان نيستي
  • گفته اي اسب طلب در پي من تيز مران
    با کسي گوي که در دست عناني دارد
  • ازين آتش که در من زد عجب نبود که در عالم
    براي آب حيوانم چو اسکندر بگرداند
  • مه نور همي خواهد از روي تو در پرده
    جان را ز همي گويد با لعل تو در بوسه
  • در خان من که آب ندارم، هواي تو
    زآن سان بود که در دل خاکي دفينه يي
  • تو سر از سايه خدمت مکش و بر اغيار
    در فرو بند که در روز شب افتد خورشيد
  • عاشق عالي نظر آنست که کو بيند بچشم
    روي تو امروز در دنيا و فردا در بهشت
  • چنان از آب چشمم تر که همچون عود در مجمر
    نسوزم گر بيندازي در آتش همچو اسپندم
  • جامه بر خود مي درم چون غنچه زآن دلبر که هست
    خرمني گل در قبا و عالمي جان در تنش
  • تا تو در بند خودي دست نيابي بر دوست
    دست در عشق زن و پاي برآور زين بند
  • دم بدم چون تار موسيقار در هر پرده يي
    خوش بنال اي يار تا در چنگت افتد موي دوست
  • دلم در بند زلف تست و داني حال چون باشد
    مسلمان را که در ماند بدست نامسلماني
  • گرم از در فراز آيي بيا اي جان که چون سعدي
    «برآنم گر تو بازآيي که در پايت کشم جاني »
  • پس از چندين دعا نتوان تهي در آستين کردن
    کف در يوزه ما را چو تو دست عطا داري
  • بضر و نفع عاشق وار ثابت باش در کويش
    که گردورت کند از در دري ديگر کجا داري