167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان سنايي

  • جاه و مقدار تو در رتبت بدان موضع رسيد
    کاسمان عقل و جان در تحت قدر و جاه تست
  • باز در ايوان چو گيري کلک زرين در بنان
    نار و نور بيم و طمع اندر دل لشکر زني
  • چون ثريا پشت در پشت آورند از روي مهر
    چون دو پيکر روي در روي آورند از بهر جنگ
  • بگذر و بگذار گيتي را بدين سيرت مدام
    گاه در ميدان به تيغ و گاه در مجلس به جام
  • چون تو در بخشش به هفت اقليم عالم در کجاست
    چون تو ممدوحي سزاي معنوي شعرم کدام
  • تا کي از تردامنيها حلقه در مسجد زني
    خوي مردان گير و يک چندي در خمار زن
  • اين جهان در دست روحست آن جهان در دست عقل
    پاي همت بر قفاي هر دو ده سالار زن
  • تو چو سلمان در عطا هرگز نگشتي گرد «لا»
    من چو بوذر در ثنا هرگز نگردم گرد لات
  • اي مرا در روضه فضل آوريده بعد از آنک
    ديده بودم در دو ماه از ده فضولي صد عذاب
  • در سحر همچون ساحري سنگين دل و سيمين بري
    دارم فزون اي سعتري در دل دو صد مرزاق را
  • عقل چون آن حال ديد در سر با خود بگفت
    دير زياد آنکه شد در ره من مهتدي
  • آن کس که چو او نبود در دهر دگر
    در خاک شد از تير اجل زير و زبر
  • گه در پي دين رويم و گه در پي کيش
    هر روز به نوبتي نهيم اندر پيش
  • حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي

  • هر دو در راه دين چو شمع و چراغ
    هر دو در راغ دين چو گلشن و باغ
  • همچو ماه دو پيکر از تک و پوي
    در به در هر دوان و روي به روي
  • هست در دين و ملک ظلم و محال
    همچو در جسم و جان و با و وبال
  • ملک و دين را در اين جهان و در آن
    صدق و عدل است روي و پشتيوان
  • ديوان سيف فرغاني

  • چو طاوسي تو در دنيا و در عقبي، کجا ماند
    سيه پايي تو پنهان ببال چون نگار تو
  • بباطل چون تو مشغولي ز حق و خلق بي خشيت
    نه خوفي در درون تو نه امني در ديار تو
  • بهانه بر قدر چه نهي قدم در راه نه، گرچه
    ز دست جبر در بندست پاي اختيار تو
  • تو چنگي در کنار دهر و صاحب دل کند حالت
    چو زين سان در نوا آيد بريشم وار تار تو
  • گرديم هر دو مست شراب نياز و ناز
    او دست در بر من و من دست در برش
  • در دل نهفت همچو صدف اشک قطره را
    هر در که يافت گوش ز لعل سخن ورش
  • آب روي تو ببيند در رخت از روشني
    با رخ و روي تو کس را نيست در خور آينه
  • چون تو در رويش نظر کردي ببيند بعد ازين
    چون عروسان پشت خود در زر و زيور آينه