167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان سنايي

  • جاهلان را در چراگه دام هست و دانه ني
    عاشقان را باز در ره دانه هست و دام نيست
  • از دل من وز سر زلفين او اندازه کرد
    آنکه در ميدان مدار گوي در چوگان نهاد
  • مرا عشق نگارينم چو آتش در جگر بندد
    به مژگان در همي دانم مرا عقد درر بندد
  • وگر نو کيسه عشق تو از شوخي به دست آري
    قباها کز تو در پوشد کمرها کز تو در بندد
  • هر کرا در دل خمار عشق و برنايي بود
    کار او در عاشقي زاري و رسوايي بود
  • هر کرا سوداي وصل آن صنم در سر فتاد
    اندرين ره سر هم آخر در سر اين کار کرد
  • روي تو در هر دلي افروخته شمع و چراغ
    زلف تو در هر تني جان سوخته پروانه وار
  • بر تو کس در مي نگنجد تالي الا الله چو لا
    حاجبي دارد کشيده تيغ در ايوان ناز
  • از دل چکني وقتي در عشق سوال او را
    در گوش طلب جان را چون شد به جواب اندر
  • گر ز بهر بوسه دادن در تو آويزد کسي
    روز محشر همچو خصمان در من آويز اي پسر
  • آب حيوان داري اندر در و ور جان اي پسر
    در و مرجان خوانمت يا آب حيوان اي پسر
  • اي خوش لب شيرين زبان خوش خوش در آ اندر ميان
    بگشاي ترکش از ميان تا در ميان بندم کمر
  • در بر تو با سماع بي خطران چون نجيب
    بر در تو با خروش بي خبران چون جرس
  • از عشق تو قارون منم غرقه در آب و خون منم
    ليلي تويي مجنون منم در کار تو بسته هوس
  • اي من غلام روي تو تا در تنم باشد نفس
    درمان من در دست تست آخر مرا فرياد رس
  • در داستان عشق تو پيدا نشان عشق تو
    در کاروان عشق تو عالم پر از بانگ جرس
  • نيکو بشناسم ز زشت در عشقت اي حورا سرشت
    ار بي تو باشم در بهشت آيد به چشمم چون قفس
  • گر ميي خواهي که نوشي صبر کن در صد خمار
    ور گلي خواهي که بويي در پي صد خار باش
  • در مناي قرب ياران جان اگر قربان کني
    جز به تيغ مهر او در پيش او بسمل مباش
  • گر همي خواهي که با معشوق در هودج بوي
    با عدو و خصم او همواره در محمل مباش
  • زهد و گنه و کفر و هدي را همه در هم
    در باز به يک داو قمار اي پسر خوش
  • در حسرت آن ديده چون ديده آهو
    اين ديده نه در خواب و نه بيدار چو خرگوش
  • ذوق آمده در چشم که اي چشم چنين چش
    شوق آمده در گوش که اي گوش چنين گوش
  • گرد عشق آنگاه بيني کاب رخ را کم زني
    آب رخ در باز تا روزي رسي در گرد عشق
  • عشق تو بر دين و دنيا دلبرا بگزيده ام
    خواجگي در راه تو در خاک راه افگنده ام