167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

مواعظ سعدي

  • متاع من که خرد در بلاد فضل و ادب؟
    حکيم راه نشين را چه وقع در يونان؟
  • جود پيدا و وجود از نظر خلق نهان
    نام در عالم و خود در کنف ستر خداي
  • آوازه در سراي در افتد که خواجه مرد
    وز بم و زير، خانه پر آه و فغان شود
  • دجله خونابست ازين پس گر نهد سر در نشيب
    خاک نخلستان بطحا را کند در خون عجين
  • بوستان سعدي

  • تو را شهوت و حرص و کين و حسد
    چو خون در رگانند و جان در جسد
  • گلستان سعدي

  • ... را شنيدم که شبي در عشرت روز کرده بود و در پايان مستي همي گفت: ...
  • ... و از هر دري سخن در پيوستم تا حديث ذلت ياران در ميان آمد گفتم: ...
  • فکيف مرا که در صدر مروت نشسته ام و عقد فتوت بسته و ذکر انعام در ...
  • دين ورز و معرفت که سخندان سجع گوي
    بر در سلاح دارد و کس در حصار نيست
  • دشمن چو بيني ناتوان، لاف از بروت خود مزن
    مغزيست در هر استخوان، مرديست در هر پيرهن
  • ديوان سلمان ساوجي

  • هر که روبر در گهت بنماد کارش شد چو زر
    خاک در گاهت مگر دارد خواص کيميا
  • هر که چون دل در درون دارد هواي حضرتت
    در يسارست او همه وقتي و دارد صدر جا
  • در ميان چشم و دل گردي است دور از روي تو
    خيز و بنشين در ميان هر دو، بشنو ماجرا
  • اندرين مدت که بود از غم صباح من عشا
    گفته ام حقا دعايت، در صباح و در مسا
  • شادي اندر نام اومد غم چو در صهبا نشاط
    همت اندر ذات او مضمر چو در انجم ضيا
  • در کتابت با کيا باشد گيا يکسان ولي
    از گيا هرگز کي آيد در جان کار کيا
  • به بي تعويذ بسم الله، مرو در شارع وحدت
    که در بيداء لا، غولست تا سر منزل الا
  • نه هر کو نعمتي دارد شريف است و عزيز آنکس
    که گل در دامن خارست و زر در کيسه خارا
  • تو زحمت مي دهي خود را وگرنه خانه رحمت
    گشاد ستند در در وي قدم گرمي نهي فرما
  • ز دست دست طبع او شب و روزست، متواري
    گهر در قلعه پولاد و زر در خانه خارا
  • الا تا قطره نيسان، که از صلب سحاب افتد
    کند در يتيمش در صدف درياي گوهر زا
  • شاها! ز دست و پاي خودم در بلا و رنج
    کامد ز درد پاي بسي در سرم بلا
  • تو خوي و رسم سپهر و ستاره از من پرس
    نه در سپهر محابا، نه در ستاره حياست
  • در هوا ابر ز ادرار کفت را تبه خوار
    در زمين آب ز اجزاي درت بهره ورست
  • زان جهت در دل خصمت شده اين عين حيات
    زين سبب در ظلمات آن شده گوهر سيرست