نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
ترکم از غمزه چو ناوک بکمان
در
فکند
اي بسا فتنه که هر دم بجهان
در
فکند
هر که سوداي سر زلف تو دارد
در
سر
اين خيالست که سر
در
سر سودا نکند
آن رفت که شمع دل من
در
شب حيرت
در
سوز و گداز از هوس روي شما بود
گه ز چين زلف او صد شور
در
چين ميفتاد
گه ز چشم جادوش صد فتنه
در
کشمير بود
شاهدان
در
رقص بودند و حريفان
در
سماع
وانکه او بر خفتگان گلبانک مي زد چنگ بود
در
داد شرابي ز لب لعل و مرا گفت
در
مجلس ما بي مي نوشين نتوان بود
بخت بيدارم
در
خلوت بزد کاي بي خبر
دولت آمد خفته ئي برخيز و
در
بگشاي زود
گر دل و دين
در
سر زلف تو کردم دور نيست
رخت مؤمن
در
سر تشويش کافر مي رود
دلي که
در
خم زلفت فتاد اگر سنگست
ز مهر روي تو چون موم
در
گداز آيد
تا که
در
حضرت شه نام گدا مي راند
يا کرا
در
بر مه ياد سها مي آيد
تا تو
در
چشم مني از لب سرچشمه چشم
لاله مي چينم و
در
لحظه دگر مي رويد
حبذا پاي گل و صبحدم و فصل بهار
باده
در
دست و هوا
در
سر و لب بر لب يار
غرقه شو
در
نيستي گر عمر نوحت آرزوست
غوطه خور
در
موج خوناب و ز طوفان درگذر
گر چو ذره وصل خورشيد
در
فشانت هواست
محو شو
در
مهر و از گردون گردان درگذر
آنکه طاق افتاده است امروز
در
فرخار و چين
بي خطا پيوسته چين
در
ابروي طاقش نگر
آن مه بد عهد چندان شور بين
در
عهد او
وان بت قبچاق چندين فتنه
در
چاقش نگر
بلبل دلسوز بين از ناله ما
در
خروش
شمع بزم افروز بين از آتش ما
در
گداز
همچو خواجو
در
رهت جان و جهان
در
باختيم
وز جهان رفتيم اي جان جهان بدرود باش
چون مرا
در
دير جام باده دايم دايرست
در
ديارم گر ز من ديار نبود گو مباش
مي لعل ار چه لطيفست
در
آن جام عقيق
آن ندارد ز لطافت که
در
آن جامه تنش
ريخته ز آب دو چشمم مي گلگون
در
جام
کرده از گفته من لؤلؤ لالا
در
گوش
تا لب گور لب ما و لب جام شراب
تا
در
مرگ سر ما و
در
باده فروش
آنکس که دل از هر دو جهان
در
کرمت بست
بر وي چه بود گر بگشائي
در
اعطاف
اي ز شکر خنده ات صد شور
در
جان شکر
وي ز شور شکرت پيوسته
در
افغان نمک
نام و ننگ ار عاشقي
در
باز خواجو
در
رهش
زانکه باشد عشق بازانرا ز نام و ننگ ننگ
صفحه قبل
1
...
1171
1172
1173
1174
1175
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن