نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
در
سر زلف سياه تو چه سوداست که نيست
وز غم عشق تو
در
شهر چه غوغاست که نيست
چشم صورت بين نبيند روي معني را بخواب
زانکه
در
هر کان درو
در
هر صدف دردانه نيست
مرغ وحشي گر ببوي دانه
در
دام اوفتد
تا چه مرغم زانکه دامي
در
رهم جز دانه نيست
جان فداي تو اگر قتل منت
در
خور دست
خنک آن کشته که
در
خاطر قاتل بگذشت
هر چه
در
باب
در
ميخانه چشمم نظم داد
گو مغان بر دير بنويسند اگر بايد نوشت
تا بود گوي کواکب
در
خم چوگان چرخ
گوي دلها
در
خم زلف چو چوگان تو باد
تا دلم
در
خم آن زلف سمن سا افتاد
کار من همچو سر زلف تو
در
پا افتاد
هر نفس کو جلوه کبک دري خواهد نمود
ناله کبک دري
در
کوه و
در
خواهد فتاد
دشمن ار با ما بمستوري
در
افتد باک نيست
زانک با مستان
در
افتد هر که برخواهد فتاد
هيچش بدست نيست که تا
در
ميان نهد
سري که داشت با تو کمر
در
ميان نهاد
زانرو که
در
جهان بجمالت نظير نيست
هر کس که ديد روي تو سر
در
جهان نهاد
خم
در
قد چون چنبر خواجو فتد آن دم
کز باد صبا
در
سر زلف تو خم افتد
خواجو چو برد سوز غم هجر تو
در
خاک
آتش ز دل سوخته اش
در
کفن افتد
چو
در
کنار مني گو کمر برو ز ميان
که هيج با تو مرا
در
ميان نمي گنجد
هر کس که سري دارد جان
در
قدمش بازد
جان
در
قدمش بازد هر کس که سري دارد
مهي که منزل او
در
ميان جان منست
کناره از
در
او از چه باب بايد کرد
مردم چشم من از بهر نثار قدمت
اي بسا
در
که درين قصر دو
در
گرد آورد
در
مهر تو چون لاله رخساره بخون شويم
از بسکه دلم هر دم خون
در
جگر اندازد
فرهاد صفت خواجو دور از لب شيرينت
فرياد و فغان هر دم
در
کوه و
در
اندازد
تو
در
خواب خوش نوشين و من
در
حسرت خوابي
دريغ اين چشم بيدارم که خوابي هم نمي ارزد
يک شمه زين شمائل
در
شاخ گل نيابي
يک ذره زين ملاحت
در
ماه و خور نباشد
سر اگر
در
سر کار تو کنم دوري نيست
کانکه
در
دست تو افتاد ز سر ننديشد
آنکه
در
رسته بازار وفا زر مي زد
در
رخ خويش نظر کرد و ز زر باز آمد
در
اشک ما نگه کن و از سيم
در
گذر
بر روي ما نظر فکن و نقش زر مبند
خواجو چو نيست
در
شب هجران اميد روز
با تيره شب بسر برو دل
در
سحر مبند
صفحه قبل
1
...
1170
1171
1172
1173
1174
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن