167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • من در کمان نظاره که ناگه بريد بخت
    چون آب در دويد و چو آتش زبان کشيد
  • ز بنده بوي برند آن و اين در اين صنعت
    اگرچه موي برند اين و آن در اين بنياد
  • در آن چه عيب که از سرب بشکند الماس
    هنر در آن، که ز الماس بشکند پولاد
  • گويند که سلطان مهين بر در گنجه است
    در گنجه کنون بين که ز بغداد فزون شد
  • از آدمي چه طرفه که ماهي در آب نيز
    جان را ز حرص در سر کار دهان کند
  • آتش کجا در آب فتد چون فغان کند
    در آب چشم از آتش سودا من آن کنم
  • چون ببيني زين دو معني آفتابم زانکه هست
    در حضور آرايش و در غيبت آسايش ز من
  • بر در من بگذرد بيند مرا در خاک و خون
    با رقيب از طنز گويد کاين فلان است آنچنان
  • سرکشان از عشق تو در خاک و خون دامن کشند
    من کيم در کوي عشقت کاين رقم بر من کشند
  • با خسان درساختي تا بر در و در بزم تو
    من غم هجران کشم و ايشان مي روشن کشند
  • هر زمان در کوي تو خاقاني آسا عالمي
    آستين بر جان فشانند و کفن در تن کشند
  • در شب و روزش دو خادم روز و شب
    جوهر اين و عنبر آن در شرق و غرب
  • تو در چاه تحير مانده وز بهر خلاص تو
    خيال او رسن در دست بر بالاي چاه اينک
  • در بزم عيش افروختن کوه از سماع آموختن
    همچون سپند از سوختن در رقص و افغان آيدت
  • ور بت پرستان را به جان ندهند در کعبه امان
    کوي بتان را کعبه دان، زمزم خمستان بين در او
  • چون شد هوا سنجاب گون، گيتي فنک دارد کنون
    در طارم آتش کن فزون روباه خزران بين در او
  • چنگ است عريان وش سرش صدره بريشم در برش
    بسته پلاسين ميزرش، زانوش پنهان بين در او
  • خوش عطسه روز است مي، ريحان نوروز است مي
    در شب افروز است مي، زان در شبستان تازه کن
  • تيز است چون بازار او، عاجز شدم در کار او
    جان در خط دلدار او مدهوش و حيران ديده ام
  • اميد عدلش ملک را چون عقل در جان پرورد
    خورشيد فضلش خلق را چون لعل در کان پرورد
  • در مکتب مرديش دان از لوح شادي عشر خوان
    هر طفل دولت کاسمان در مهد دوران پرورد
  • تا کشوري در آب و در آتش نهفت خاک
    شش کشور از وفات تو بر ما گريسته
  • آه من حلقه شود در بر و من حلقه آه
    مي زنم بر در اميد مگر باز کنم
  • ز آهنين جان که در اين غم دل خاقاني راست
    خانه آتش زده بينند چو در باز کنم
  • در سيه کرده و جامه سيه و روي سيه
    به سيه خانه چرخ آيم و در درگيرم