167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

اشتر نامه عطار

  • دام را در دست خود هنجار داد
    در هوا و در زمين رفتار داد
  • در سوي حضرت درآمد در دعا
    تا دعايش گشت در حالي روا
  • روز و شب در خوردن و در بردنست
    خويش را در هر مجازي بردنست
  • يا علي در نه قدم در معنيت
    بگذر از صورت نگر در معنيت
  • در چو قطره بود آنگه گشت در
    بشنو اين گفتار را مانند در
  • هست ملاحان در آنجا بي شمار
    در همي جويند ايشان در کنار
  • گفت اينجا در من گم شد ز من
    در ميان بحر شد آن در من
  • جمله ميجويند در را در کنار
    کي تواند گشت آن در آشکار
  • در ز بحر آيد نه از سرچشمه سار
    در نباشد جز که در قعر بحار
  • هر که در درياي او آيد بحق
    در بيابد از وصالش در سبق
  • خويشتن را در بر مردم فکند
    در ميان راه آن در هم فکند
  • در شه در راه تو گم کرده
    در ميان صد هزاران پرده
  • اي دريغا در حق در باختي
    در معني را دمي نشناختي
  • هم بخواهي در را در بحر او
    در ميان راه آن دريا مجو
  • در تو من باز جويم در تو
    من طلب کارم بجويم در تو
  • در ميان جمع آمد در خروش
    گفت در من بنگر اي جوهر فروش
  • شاه عالم مر ترا در دل نمود
    روي خود در جان تو در گل نمود
  • گاه در دوري گهي اندر کمي
    گاه در افزون و گاهي در کمي
  • در زمان و در مکان آي و برو
    در مکان اندر زمان آي و برو
  • بود نوري شعله زن در پرده در
    گر نبيني آن تو باشي پرده در
  • در ره و در پرده سرگردان شدم
    من چو تو در پرده ها حيران شدم
  • راز او من در نبردم در جهان
    تا که خود چه بود در آنجاگه عيان
  • در درون پرده راز جسم و جان
    در نهان اندر نهان و در عيان
  • در ميان عشق کل مي ناز تو
    جان خود در راه او در باز تو
  • چند باشي در درون و در برون
    چند باشي غافل آسا در جنون