167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

الهي نامه عطار

  • در آن دريا دلش در شور آمد
    نهنگ شهوتش در زور آمد
  • در اخبار است در محشر جواني
    در آيد وز خدا خواهد اماني
  • حکيمي بود در شهري دگر دور
    که در تنجيم و در طب بود مشهور
  • تو نه در کفر و نه در دين تمامي
    بگو آخر که تو در چه مقامي
  • در آن ديوانگي در دشت افتاد
    چو گردون روز و شب در گشت افتاد
  • برخ در آينه مه در نظر داشت
    بلب با لعل دستي در کمر داشت
  • دو در دارد جهان همچون رباطي
    از اين در تا بدان در چون صراطي
  • در آمد شد چو دل در غيب دارم
    هنوز آن يک درم در جيب دارم
  • در اين ديوان درم در مي نگنجد
    که موئي نيز هم در مي نگنجد
  • چنان در ورطه بيماري افتاد
    که در يک روز در صد زاري افتاد
  • چنان دانند و در باري نباشند
    که در کارند و در کاري نباشند
  • در استادند خلقي گرد او در
    سپر بستند در هم جمله از زر
  • چو در گوش تو نبود اي سرافراز
    ترا با در چه کار از در مکن ناز
  • چو افتادي در اين چرخ دو تا در
    شوي آخر به پاي آسيا در
  • کنون در آتش و در اشک و در خون
    برفتم زين جهان دل خسته بيرون
  • در آمد زود يوسف پيش او در
    گرفت آن تنگ دل را تنگ در بر
  • از آن در سوز و در ساز تو باشد
    تو گنجي در دل عشاق جانا
  • هيلاج نامه عطار

  • تمامت در تو حيران و تو در خويش
    ز عزت اينجهان آورده در پيش
  • فقيري کن طلب در قعر جان گوش
    لباس نيستي در فقر در پوش
  • در اين آيينه مي برخور در اينجا
    که خور تابان شوي از خور در اينجا
  • نهان شو شيخ پيدا گرد در دين
    چو من در عشق رسوا گرد در دين
  • دمي در عشق شو تا در فنايت
    نمايد در يکي عين بقايت
  • دلي پر زهره ميبايد در اينجا
    که بگشايد مر او را در در اينجا
  • شب و روزي عجب در ره فتاده
    گهي در گور و گه در چه فتاده
  • چو بگشادي در خود در حقيقت
    روي در اندرون ديد ديدت