167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.

ديوان عرفي شيرازي

  • در چنگ غمم چنانکه افتد
    گنجشک بزير چنگل باز
  • در معرض عشق بي محابا
    عاجز شده ، عقل حيلت اندوز
  • دامان وصال اگر نيفتاد
    در دست من زيان رسيده
  • در سينه دگر نگيرد آرام
    آن دل که بزلفش آرميده
  • اينسان که شدم فسانه در عشق
    افسانه روزگار گردم
  • کو آنکه حديث دلفريبم
    در مجلس پادشا رساند
  • زان توقف کند که دريابي
    ذوق در يوزه گدايي را
  • مرغ انديشه را اگر خوابم
    بيضه در آشيان خراب شود
  • که درباغي فروچيديم محفل
    که در وي عندليبي کرده ناهيد
  • خواهم که شوم ز سايه تو
    در مطلع آفتاب پنهان
  • نه دعاي تهي که در جيبش
    گوهر مدعا فرستادي
  • پيغام وصال در دماغم
    صد شيشه پرگلاب بشکست
  • زلفت بجهان فکند آشوب
    در ديده فتنه خواب بشکست
  • گفتي که دلت شکسته کيست
    در زير لبم جواب بشکست
  • در دم نزع ياد او کرديم
    نفس واپسين ما بگريخت
  • ساقي مي ناب دارد اما
    در خورد خمار ما ندارد
  • ازآن بکعبه اسلام ميرود عرفي
    که در صنمکده شيدوريا نميگنجد
  • ما کليد بهشت بشکستيم
    در دوزخ بروي ما بستند
  • تقصير نکرد در هلاکم
    با غمره چرا عتاب داري
  • آشوب قيامتش غباري است
    اين فتنه که در رکاب داري
  • در دعوي فتنه گاه مستي
    صد عربده با شراب داري
  • گر لذت ناوک تو اينست
    در خون ملک ثواب داري
  • آنانکه غم تو برگزيدند همه
    در کوي شهادت آرميدند همه
  • در نشاه هوش مستي مي داريم
    ديوانگي بهار ، دردي داريم
  • وقتست که باران بگلستان ريزد
    گلهاي نشاط در گريبان ريزد