167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

هفت اورنگ جامي

  • جهنده بر زمين خوش بادپايي
    پرنده در هوا فرخ همايي
  • جهان آيينه مقصودشان باد
    در آن نور قدم مشهودشان باد
  • دلارا شاهدي در حجله غيب
    مبرا دامنش از تهمت عيب
  • شنيدم شد مريدي پيش پيري
    که باشد در سلوکش دستگيري
  • به قدر وسع در اصلاح کوشد
    وگر اصلاح نتواند بپوشد
  • صفوف اوليا قايم دگر جاي
    نهاده در مقام پيروي پاي
  • همه اسباب شاهي حاصل او
    نمانده آرزويي در دل او
  • نگنجد در بيان وصف جمالش
    کنم طبع آزمايي با خيالش
  • فراوان مو شکافي کرده شانه
    نهاده فرق نازک در ميانه
  • نداده در حريم آن حرمگاه
    حصار عصمتش انديشه را راه
  • به بيداري نمانده ديگرش تاب
    خواص کوکنارش کرده در خواب
  • همه در بند پنداريم مانده
    به صورتها گرفتاريم مانده
  • به هر کاريت خدمتگار بودم
    به خدمتگاريت در کار بودم
  • به بيداري نگردد همنشينم
    نيايد هم که در خوابش ببينم
  • هنوزش تن نياسوده به بستر
    درآمد آرزوي جانش از در
  • ازين افسانه هاي عاشقانه
    يکي افتاد ناگه در نشانه
  • غلامان و کنيزاني که دارد
    نگنجد در شماره گر شمارد
  • روان گشتند گويي نوبهاري
    رخ آورد از دياري در دياري
  • کشيده در ميانه بارگاهي
    ز خوبان صف زده گردش سپاهي
  • درآ در دار ملک شهرياران
    برآ بر تختگاه تاجداران
  • وگر بيني به راهي کارواني
    در او سالار گشته دلستاني
  • ستاده در مقام استقامت
    فکنده بر زمين ظل کرامت
  • چو مجلس ساختند اخوان يوسف
    براي مشورت در شان يوسف
  • بود کانجا نشيند کارواني
    برآسايد در آن منزل زماني
  • به فرزنديش گيرد يا غلامي
    کند در بردن وي تيزگامي