167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

هفت اورنگ جامي

  • زآتش عشق شراريش بده
    بر در قرب قراريش بده
  • راه بيرون ز بصارت مسپر
    در حقيران به حقارت منگر
  • در صف عفو و کرم منتظمي
    بهتر از کشمکش منتقمي
  • در دلت صد گره از نادانيست
    شاهد آب گره پيشانيست
  • در رخ تنگدلي خنديدن
    بهتر از تنگ شکر بخشيدن
  • ديد کانبازيشان در لنگي
    مي دهد خاصيت يکرنگي
  • سنگ بر شيشه ناموس انداز
    چاک در خرقه سالوس انداز
  • بود صوفي به ادب بنشسته
    شتري در نظر او بسته
  • همچو طاووس خودآراي مباش
    در خودآرايي خودراي مباش
  • بازگشتند همه دست تهي
    شاه را در صدد عرضه دهي
  • تخم شيرين نکني در شوره
    رونق دين شکني از توره
  • بودشان کارگزاران در پيش
    همه پاکيزه دل و نيک انديش
  • داشت در ستر حرم فرزندان
    چون پدر جمله سعادتمندان
  • بر دلم روزن حکمت بگشاي
    عدل در صورت ظلمم بنماي
  • در عمارتگري مرد سوار
    کرد يکچند به مزدوري کار
  • پا منه جز به در استادي
    از کدورات جهان آزادي
  • ور نه در کسوت يکتايي باش
    ساکن کلبه تنهايي باش
  • آن دو طوطي که به نوخيزيشان
    بود در هند شکرريزيشان
  • بخرد اوراق سمن طي کرده
    رو در اوراق سخن آورده
  • اصل معنيست منه تاواني
    در عبارت چو فتد نقصاني
  • از قلم باد جدا انگشتش
    بلکه انگشت قلم در مشتش
  • در مقام شاکري بودن مقيم
    بر کرم هاي جهاندار کريم
  • در دلم فهم سخنداني نماند
    بر لبم حرف سخنراني نماند
  • يافت از توبه مقامات بلند
    وآمدش صيد ولايت در کمند
  • جامه هاي خسرواني در برش
    بسته کافوري عمامه بر سرش