167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

هفت اورنگ جامي

  • رباطيست گيتي دو در ساخته
    پي رهروان رهگذر ساخته
  • ببخشود بر فارسي گوهران
    به نظم دري در نظم آوران
  • هر رو که در آشنايي توست
    از پرتو رهنمايي توست
  • در دست نماند قوت کار
    وز پاي برفت زور رفتار
  • نظارگيان اين کهن دير
    در مرحله نظر سبک سير
  • هر جا بينند رشته تابي
    در گردنشان شود طنابي
  • هر جا خوانند تازه حرفي
    در نامه ز خامه شگرفي
  • هر لاله که در حريم باغيست
    از نور هدايتش چراغيست
  • راسخ قدمان باغ دايم
    در طاعتش ايستاده قايم
  • در جيب تو خاتم خلافت
    تابان ز قفايت از لطافت
  • شاهان به صفا موافق آهنگ
    وز سگخويي سپاه در چنگ
  • جان بر شرف لقايشان باد
    دل در کنف وفايشان باد
  • بر خيل رسل اماميت داد
    در سير سبل تماميت داد
  • اين هفت بساط در نوشتي
    وز چار رباط درگذشتي
  • در منزل مه مقام کردي
    کار وي ازان تمام کردي
  • در چاوشي رهت کمر بست
    وز فخر کلاه گوشه بشکست
  • چو سايه فتاد در قفايت
    تا سرمه خرد زخاک پايت
  • از اختر پر دوازه برج
    همچون از در دوازده برج
  • زان گير قياس دردمندان
    در جذبه عشق دلپسندان
  • دل بست به طرفه نازنيني
    در مجلس انس خرده بيني
  • جست از کلکم در آن شکرريز
    شيرين سخنان شکر آميز
  • در نکته وري زبان گشادند
    داد سخن اندر آن بدادند
  • در مشت من است دجله حقا
    حقابه نبايدم ز سقا
  • در لجه فيض نيست امساک
    ليکن قحط است خاطر پاک
  • تا حاضر صبحدم نشينيم
    در پرتو آن به هم نشينيم