167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان عراقي

  • آن دل که به صد حيله ز خوبان بربوديم
    در دست يکي مغ بچه داديم دگربار
  • ديوان فرخي سيستاني

  • چکنم قصه دراز، اين بچه کارست مرا
    سخني بايد گفتن که به ده دارد در
  • رز مسکين به مهر چندين گاه
    بچه پرورد در بر و پستان
  • ديوان قاآني

  • وز پرتو جامش بتوان ديد در ارحام
    هر بچه که زايد پس ازين تا صف محشر
  • بچه امکان هنوز اندر مشيمه امر بود
    کاو يتيمان را سر از رحمت گرفتي در کنار
  • حرزي از جودش اگر بيتي به بازو حامله
    بچه نه مه مي نماندي در مضيق انتظار
  • مانند زاغ بچه نارسته پر و بال
    تن گرد کرده در دل مادر طپيده يي
  • ديوان محتشم کاشاني

  • بر سر جرم منند عفو و جزا در تلاش
    تا بچه فرمان دهد حاکم ديوان عشق
  • وه چه حافظ آن فريد روزگار
    کايزدش در عهد خود فرد آفريد
  • حافظ بي چاره در راه اجل
    سر به امر خالق اکبر نهاد
  • ديوان مسعود سعد سلمان

  • باز هر بچه اي که زاد از تو
    در نفس هاي تو برآرد پر
  • نهد چو چشمه خورشيد بچه اي در خاک
    چو نوعروسان بندد ز اختران زيور
  • آموخته زايد بچه شير ز مادر
    از عدل تو در پنجه نهان کردن چنگال
  • اين همه چيزها گران نبود
    بچه بايد که در ميان نبود
  • از قبل بچه آزر به تيغ
    آتش در قبله آزر زديم
  • ديوان فيض کاشاني

  • گفت حافظ چو کشيد از سر انديشه نقاب
    غزلي را که ملايک در ميخانه زدند
  • صوفيه بسي گفتند درهاي نکو سفتند
    دل را نکشد در کار الا غزل حافظ
  • در شعر بزرگ روم اسرار بسي درج است
    شيرين نبود اي يار الا غزل حافظ
  • غواص بحار شعر تا در بکفش افتد
    نظمي که بود دربار الا غزل حافظ
  • بيهوده نمي پويم اي دوست قرارم نيست
    يکجا بچه سان باشم چون در همه سوئي تو
  • مثنوي معنوي

  • بچه مي لرزد از آن نيش حجام
    مادر مشفق در آن دم شادکام
  • تا به پشت تو من اي کان کرم
    چشم بگشايم بچه در بنگرم
  • آن چهارم گفت حمد الله که من
    در نيفتادم بچه چون آن سه تن
  • ليک هنگام درشتي هم نبود
    چون در افتادي بچه تيزي چه سود
  • در صحابه کم بدي حافظ کسي
    گرچه شوقي بود جانشان را بسي