167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

فرهاد و شيرين وحشي بافقي

  • زماني نوش بخشد گاه نيشش
    تصرفها بود در ملک خويشش
  • رسيده در بر بانوي ارمن
    سر شيرين لبان شيرين پرفن
  • مکن در خون مسکينان دليري
    ز مسکيني بترس و دستگيري
  • خريداري شنيدم کردت آهنگ
    که نبود در ترازويش بجز سنگ
  • کجا در دوستي برخود پسندم
    که همچون دشمنانت بردوست خندم
  • بهشتي کوثر اندر چشمه سارش
    دم عيسي نهان در نوبهارش
  • فروزان بود چهر آتشينم
    ندانستم که در آتش نشينم
  • خرد زنجيري زلف بلندش
    سر زنجير مويان در کمندش
  • ادبها ديده از خردي زدهقان
    شده در خورد بزم پادشاهان
  • نخواهم زندگاني در فراقت
    که شادم ز اجتماع و احتراقت
  • هفت اورنگ جامي

  • جنبشي کافکند بر او سايه
    ملکوتش دهد در آن مايه
  • اي همه قدسيان قدوسي
    گرد کوي تو در زمين بوسي
  • مبتدي در ره تو مويه کنان
    نعره اهدناالصراط زنان
  • منتهي در سجود بين يديک
    گفته کيف الطريق رب اليک
  • وحدتي گشته کثرتش طاري
    در همه ساري از همه عاري
  • مي کن از شر اعور دجال
    استعاذت در اکثر احوال
  • به جوار خودم رهي بنماي
    در حريم دلم دري بگشاي
  • که مرا آنچنان يکي انگار
    در دلم ظلمت شکي مگذار
  • بود عمرم سفيد طوماري
    در کف همچو من سيه کاري
  • بود عقد صحيح ليک در آن
    کسري افکند سنگ بدگهران
  • مي زند سنگريزه رودش
    طعنه بر بحر و در منضودش
  • گرد آن منزل بهشت نشان
    رفته در ديده سرشک فشان
  • دمبدم در معنيي سفته
    خالي از لاف و دعويي گفته
  • چشم اميد بر سپاهش نيست
    جز در حق اميدگاهش نيست
  • حق تعالي چو در شباني او
    ديد آيين مهرباني او