167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

اقبالنامه نظامي

  • شود چهره نار افروخته
    چو تاجي در او لعلها دوخته
  • به بازار دهقان درآمد شکست
    نگهبان گلبن در باغ بست
  • نديد از مداراي هيچ اختري
    در آزرم هيلاج ياريگري
  • برانداختم دخمه عاد را
    گشادم در قصر شداد را
  • در آن نامه سوگندهاي گران
    فريبنده چون لابه مادران
  • پرند درونش ز کافور پر
    به ديباي بيرون برآموده در
  • به اسکندريش وطن ساختند
    ز تختش به تخته در انداختند
  • برابر در ايوان آن تختگاه
    نهادند زيرزمين تخت شاه
  • در گنج بر وي گشايند باز
    بجاي سکندر برندش نماز
  • چو از مرگ بسيار يادآوري
    شکيبنده باشي در آن داوري
  • همه فيلسوفان درگاه او
    در آن پويه گشتند همراه او
  • همه در شناسائي اختران
    فرو گفته احوال گردون درآن
  • چه بايد گرانباريي ساختن
    که بايد به دريا در انداختن
  • همان آرزو خواهيم در سرست
    کهن من شدم آرزو نوترست
  • شنيدم که زهري برآميختند
    نهاني دلش در گلو ريختند
  • ملک پروراني ملايک سرشت
    کليد در باغهاي بهشت
  • گهي تاختن در طراز آورد
    گهي بر حبش ترکتاز آورد
  • که بياعي در نه سرهنگيست
    پسند نوا درهم آهنگيست
  • مخزن الاسرار نظامي

  • بسم الله الرحمن الرحيم
    هست کليد در گنج حکيم
  • کشمکش هر چه در و زندگيست
    پيش خداوندي او بندگيست
  • خون دل خاک زبحران باد
    در جگر لعل جگرگون نهاد
  • عصمتيان در حرمش پردگي
    عصمت از او يافته پروردگي
  • مرغ پر انداخته يعني ملک
    خرقه در انداخته يعني فلک
  • در شب تاريک بدان اتفاق
    برق شده پويه پاي براق
  • سدره شده صد ره پيراهنش
    عرش گريبان زده در دامنش