167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

اقبالنامه نظامي

  • چو در چشم پيکرشناس آمدي
    اگر زر نبودي هراس آمدي
  • در او مردماني همه سرپرست
    رها کرده فرمان يزدان زدست
  • مگر شاهشان در پناه آورد
    وزان گمرهي باز راه آورد
  • جداگانه در روغن هر خمي
    فکنده ز نامردمي مردمي
  • در آموختشان رسم دين پروري
    حساب خدائي و پيغمبري
  • در آن پويه تعجيل ميساختند
    رهي بي قلاوز همي تاختند
  • تنم در درشتي گرفتست چرم
    هلاک درشتان بود جاي نرم
  • در او ره نبايد برات آوري
    هزار آفرين برچنان داوري
  • جهاندار فرمود کان دل نواز
    گشايد در درج ياقوت باز
  • گرفتند لختي در آنجا قرار
    زميل محيطي همه ترسگار
  • کنون در خطرگاه جان آمديم
    ز باران سوي ناودان آمديم
  • ز فرزانه کاردان بازجست
    که رايي در انديشه داري درست؟
  • کنم گنبدي زو برانگيزمش
    يکي طبل در گردن آويزمش
  • طلسمي مسين در وي انگيخته
    به گردن درش طبلي آويخته
  • دگرگونه در دفتر آرد دبير
    ز رهنامه ره شناسان پير
  • جهان از تو دارد گشايندگي
    ترا در جهان باد پايندگي
  • دراي شتر خاست کوچگاه
    سرآهنگ لشگر در آمد به راه
  • جهان مرزبان کارفرماي دهر
    در آورد لشگر به نزديک شهر
  • جداگانه از بهر سالارشان
    بسي نقد بنهاد در بارشان
  • بيابانيان را نباشد نوا
    بجز گرميي کان بود در هوا
  • جهاندار در وقت آن دست بوس
    ببخشيدشان چند خروار کوس
  • دگر باره در کار عالم روي
    روان شد سراپرده خسروي
  • خدا باد در کارها ياورت
    هنر سکه نام نام آورت
  • دروغي نگوئيم در هيچ باب
    به شب باژگونه نبينيم خواب
  • مگر سيرگردم ز خوي ددان
    در آموزم آيين اين بخردان