167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

اقبالنامه نظامي

  • نهنگان دريا گشايند چنگ
    که جويد گهر در دهان نهنگ؟
  • گرآيي براين در دليري مکن
    تمناي بالا و زيري مکن
  • نمايد که در حضرت شهريار
    پيام آورم باز خواهيد بار
  • هرانچ او ندارد در انديشه جاي
    سوي آفريننده شد رهنماي
  • حصاريست اين بارگاه بلند
    در او گشته انديشها شهر بند
  • بسا کس که من ديده انگاشتم
    خيالش در انديشه بنگاشتم
  • دو پرگار برزد جهان آفرين
    در اين آفرينش دران آفرين
  • خيال همه خوابها خانگيست
    در آن آشنائي نه بيگانگيست
  • چو نقش حريفي شگفت آيدش
    دغا باختن در گرفت آيدش
  • مزاج همه در هم آميختند
    وز او رستنيها برانگيختند
  • چه معجز بود در سخن ياورم
    که دارند بينندگان باورم
  • بهر دولتي کاوري در شمار
    سجودي بکن پيش پروردگار
  • مکن جز به نيکي گرايندگي
    که در نيکنامي است پايندگي
  • مياميز در هيچ بد گوهري
    مده کيميائي به خاکستري
  • ز گوهر فشان کلک فرمانبرش
    نبشته چنين بود در دفترش
  • سلامت در اقليم آسودگيست
    کزين بگذري جمله بيهود گيست
  • پلنگست در ره نهان گفتمت
    دليري مکن هان وهان گفتمت
  • نبيني که در گرمي آفتاب
    حرامست برزيره جز زيره آب
  • ز گنج سخن مهر برداشتم
    درو در ناسفته نگذاشتم
  • نظر چون در آيينه انداختم
    درو صورت خويش بشناختم
  • ز مقدونيه روي در راه کرد
    به اسکندريه گذرگاه کرد
  • منادي برانگيخت تا در زمان
    ز بيداد او برگشايد زبان
  • در آن ژرف دريا شگفتي بماند
    که يونانيش اوقيانوس خواند
  • سکونت نمودن در آن تاختن
    بهر ده قدم منزلي ساختن
  • دل آشنا را برافروختي
    به بيگانگان دين در آموختي