167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

شرف نامه نظامي

  • سران سپه در ولايت کمند
    به درگاه شاهنشه عالمند
  • ز نوزادان آهوان سره
    جهان در جهان يکسر آهو بره
  • زمين را به گنجي بينباشتي
    گذشتي و در خاک بگذاشتني
  • ره رستگاري در افکندگيست
    که خورشيد جمع از پراکندگيست
  • که چون در جهان اوست هشيارتر
    جهانداري او را سزاوارتر
  • چو شه ديد در پيشباز آمدش
    عروسي چنان دلنواز آمدش
  • در آب و چراگاه آن مرحله
    بفرمود کردن ستوران يله
  • مرا خود بسي در دريائيست
    غلامان چيني و يغمائيست
  • رها کن که آيند جويندگان
    ببينند در شاه گويندگان
  • سخنهاي پرورده دلفريب
    که در مغز مردم نمايد شکيب
  • علم برکش روشنان سپهر
    قلم در کش ديو تاريک چهر
  • بهر آرزو کاوري در قياس
    به فرمان پذيري پذيرم سپاس
  • وگر در ستيزش مدارا کنم
    زبوني به خلق آشکارا کنم
  • مياويز در مقبل نيکبخت
    که افکندن مقبلانست سخت
  • از آن کارها کاختيار آمدش
    پرستشگري در شمار آمدش
  • نهفته سخنهاست دربار من
    کز آن در هراسست گفتار من
  • شه از خلوتي آنچنان خواستن
    شکوهيد در خلوت آراستن
  • سراي آنگه از خلق پرداختند
    همان خاصگان سوي در تاختند
  • زياني ندارد که در ملک شاه
    زياده شود بنده نيکخواه
  • برين عهدشان رفت پيمان بسي
    که در بيوفائي نکوشد کسي
  • بفرمود تا درميان تاختند
    حجابي دگر در ميان ساختند
  • در آنوقت کان شغل مي ساختند
    ميانه حجابي برافراختند
  • ز فرهنگ خاقان و بيداريش
    عجب ماند شه در وفاداريش
  • بيا ساقي آزاد کن گردنم
    سرشک قدح ريز در دامنم
  • ملوکانه مهمانيي سازدش
    جهان در سم مرکب اندازدش