167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

هفت پيکر نظامي

  • گوهري يافته شمردندش
    در زمان نزد شاه بردندش
  • ملک آن شهر در شمار گرفت
    پادشاهي برو قرار گرفت
  • گفت نامم مبشر سفري
    در همه کارنامه هنري
  • در تمناي آنچنان باغي
    بر دل هر توانگري داغي
  • نه شکيبي که برگرايد سر
    نه کليدي که برگشايد در
  • بر در خويشتن چو بار نيافت
    رکن ديوار خويشتن بشکافت
  • شاد گشتند از آشنائي او
    سعي کردند در رهايي او
  • عذرها خواستند بسيارش
    هر دو يکدل شدند در کارش
  • گرچه در طبع پارسائي داشت
    طبع با شهوت آشنائي داشت
  • بود در ناف غرفه سوراخي
    روشني تافته درو شاخي
  • بود در روضه گاه آن بستان
    چمني بر کنار سروستان
  • در ميان بود لعبتي چنگي
    پيش رومي رخش همه زنگي
  • خواجه را در خجابگه ديدند
    حاجبانه و کار پرسيدند
  • گرچه بر جان عاشقان خواريست
    توبه در عاشقي گنه کاريست
  • عشق با توبه آشنا نبود
    توبه در عاشقي روا نبود
  • برکشيده علم به ديواري
    بر سرش بيشه در بنش غاري
  • خرمن گل درآوريد به بر
    مغز بادام در ميان شکر
  • در سپيديست روشنائي روز
    وز سپيديست مه جهان افروز
  • در پرستش به وقت کوشيدن
    سنت آمد سپيد پوشيدن
  • شنبليد سرشک در ديده
    زعفران خورده باز خنديده
  • شاه بهرام در چنين روزي
    کرد شاهانه مجلس افروزي
  • نعمت ما ز راه سيريشان
    داده در کار ما دليريشان
  • در ستمکارگي پي افشردند
    مي گرفتند و خانه مي بردند
  • ديد دودي چو اژدهاي سياه
    سر برآورده در گرفتن ماه
  • گله گوسفند سم تا گوش
    گشته در آفتاب يخني جوش