167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

هفت پيکر نظامي

  • رغبت افزود در نواختنم
    مهربان شد به کار ساختنم
  • در به زنجير کن ترا گفتم
    تا چو زنجيريان نياشفتم
  • چون گران ديدمش در آن بازي
    کردم آهستگي و دمسازي
  • شورشي باز در جهان افتاد
    بانگ زيور بر آسمان افتاد
  • بود در خانه کوژپشتي پير
    زني از ابلهان ابله گير
  • اي بسا بوالفضول کز ياران
    آورد کبر در پرستاران
  • در ميانه کنيزکي چو پري
    برده نور از ستاره سحري
  • زانچه گوينده داده بود خبر
    خوبتر بود در پسند نظر
  • شاه در هرکه ديد ازان پريان
    نامدش رغبتي چو مشتريان
  • عاقبت عشق سر گرائي کرد
    خاک در چشم کدخدائي کرد
  • تا شبي فرصت آنچنان افتاد
    کاتشي در دو مهربان افتاد
  • گفت در نسل ناستوده ما
    هست يک خصلت آزموده ما
  • مادگان در کده کدو نامند
    خامشان پخته پخته شان خامند
  • رخنه در مهد آفتاب کنم
    قلعه ماه را خراب کنم
  • در مکافات آن جهان افروز
    خواند بر شه فسون پيرآموز
  • قفل گنج گهر بيندازم
    با به افتاد شاه در سازم
  • در هر اطراف کاوفتد خطري
    دانم آنرا به تيزتر نظري
  • هرکه آبي خورد که بنوازد
    در وي آب دهن نيندازد
  • جمله در بندم و نگهدارم
    به کسي کاهل اوست بسپارم
  • چون زمن نامد استعانت او
    نکنم غدر در امانت او
  • در فلان کوي چندمين خانه
    هست کاخي بلند و شاهانه
  • سوختم در غم نهاني تو
    رفت جانم ز مهرباني تو
  • به پرستاريش ميان در بست
    خوش بود ماه آفتاب پرست
  • هر سري کز سران بريدندي
    به در شهر برکشيدندي
  • صورتي کز جمال و زيبائي
    برد ازو در زمان شکيبائي