167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان بيدل دهلوي

  • در کوه آتش سنگ در باغ جوهر رنگ
    با اين متاع موهوم در هرمزاد بوديم
  • در چه سامانست (بيدل) کسوت مجنون من
    تا گريبان در خيال آيد سحر در دامنم
  • ديوان پروين اعتصامي

  • ما نميگوئيم سائل در مزن
    چون زدي اين در، در ديگر مزن
  • در آنزمان که رسي عاقبت بحد کمال
    چو نيک در نگري در کمال نقصاني
  • فلک، در نورد و تو در خوابگاه
    تو مدهوش و در شبروي مهر و ماه
  • گفت بخود، کاين چه در افتادنست
    تا رمقي در دل و جان در تن است
  • در راه تو، اوفتاده سنگي
    در پاي تو، در شکسته خاري
  • شاهنامه فردوسي

  • سه جنگ گران کرده شد در سه روز
    چه در شب چه در هور گيتي فروز
  • که آن ترک در جنگ نر اژدهاست
    در آهنگ و در کينه ابر بلاست
  • ديوان خاقاني

  • بردي دل خاقاني در زلف نهان کردي
    ترسم ببري جانش در طره در آويزي
  • فلک در بر او چو چوب در او
    سگي حلقه در گوش فرمان نمايد
  • در سايه تو بانوي مشرق گرفته جاي
    درياست در جزيره و سيمرغ در حصار
  • قصرش چو فکرت من در راه مدح سلطان
    گردون در او مرکب گيتي در او مصور
  • در صدف در است و در حوت آفتاب
    حضرتي کز پرده پيدا ديده ام
  • مگذار شاه دل به در مات خانه در
    زين در که هست درد ز عزلت فرونشان
  • گه در سجود باش چو در مغرب آفتاب
    گه در رکوع باش چو بر مرکز آسمان
  • کعبه در شامي سلب چون قطره در تنگي صدف
    يا صدف در بحر ظلماني گروگان آمده
  • سر به تيغ دشمنان در داده ام
    در به روي دوستان در بسته ام
  • خاک در لب کرد خاقاني و گفت
    در فروشي را دکان در بسته ام
  • ديوان خواجوي کرماني

  • در شب تاريک خورشيدم در آغوش آمدي
    همچو زلف ار بودمي يک شب در آغوش شما
  • در ده قدح که مردم چشمم نشسته است
    در آرزوي نرگس مست تو در شراب
  • لعل لب در پوش تو چون در سخن آيد
    خون در جگر ريش عقيق يمن افتد
  • خواجو چونيک نامي در راه عشق ننگست
    تا در پي صلاحي ميدان که در فسادي
  • سرو از تو در تمايل در کله ربيعي
    مرغ از تو در ترنم بر سرو جويباري
  • ديوان رودکي

  • در هر بندي هزار دل در بندش
    در هر پيچي هزار جان پيچيده