167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

مجموعه آثار عطار

  • چونکه بگشايد در روزي خداي
    دل گشاده دار تنگي کم نماي
  • تازه روي و خوش سخن باش اي اخي
    تا بود نام تو در عالم سخي
  • دل زغل و غش هميشه پاک دار
    تا تواني در درون کينه مدار
  • آنکه باشد در کف شهوت اسير
    گرچه آزادست او را بنده گير
  • گر تو بيني ناکسي در بارگاه
    حاجت خود را ازو هرگز مخواه
  • بر در ناکس قدم هرگز مبر
    ور به بيني هم مپرس از وي خبر
  • از دو کس پرهيز اي هوشيار
    تا نبيني نکبتي در روزگار
  • هر که با مردم نسازد در جهان
    زندگاني تلخ دارد بي گمان
  • از ملامت تا بماني در امان
    باش دائم هم نشين صالحان
  • کار کردن بر حديث آن دو مرد
    از پي جهلند دايم در نبرد
  • حاجت خود را مخواه از دشمنان
    زين بتر خواري نباشد در جهان
  • در جهان شش چيز مي آيد به کار
    اولا يابي طعام خوش گوار
  • آنکه ارزانست در عالم بهاش
    عقل کامل دان و زان دلشا باش
  • از خدا خواه هرچه خواهي اي پسر
    نيست در دست خلايق نفع و ضر
  • هرکه را سه کار عادت باشدش
    در جهان بخت و سعادت باشدش
  • گر عمل خالص نباشد همچو زر
    قلب را ناقد نيارد در نظر
  • برحذرباش از چنان کس زينهار
    تا نباشي در جهان بسيار زار
  • در جهان داني که گردد معتبر
    آنکه اورا پاک مي باشد نظر
  • هر که عارف شد خداي خويش را
    در فنا بيند بقاي خويش را
  • هست عارف رابه دل مهر و وفا
    عارفان باشند دايم در صفا
  • همت عارف لقاي حق بود
    زآنکه در حق فاني مطلق بود
  • هرکه را بوده است کردار نکو
    در رده عقبا بود همراه او
  • در ورع ثابت قدم باش اي پسر
    گر همي خواهي که گردي معتبر
  • آنکه از حق دوستي دارد طمع
    در محبت کاذبش دان بي ورع
  • ناگهان اي بنده گر کردي گناه
    توبه کن در حال و عذر آن بخواه
  • چون گناه نقد آيد در وجود
    توبه نسيه ندارد هيچ سود
  • در انابت کاهلي کردن خطاست
    بر اميد زندگي کان بي وفااست
  • بهر خدمت هر که بربندد ميان
    باشد از آفات دنيا در امان
  • خادمان باشند اخوان را شفيع
    جاي ايشان در جنان باشد رفيع
  • خادمان را هست در جنت م آب
    روز محشر بي حساب و بي عذاب
  • نان بده با جاعيان بهر خداي
    تا دهندت در بهشت عدن جاي
  • هرکه ثوبي برتن عاري دهد
    در دو عالم ايزدش ياري دهد
  • هر که باشد او به دولت بخت يار
    خير ورزد در نهان و آشکار
  • اي پسر هرگز مخور نان بخيل
    کم نشين در عمر بر خوان بخيل
  • تا نخوانندت بخوان کس مرو
    در پي مردار چون کرکس مرو
  • هرکه او از ياد حق غافل بود
    از حماقت در ره باطل بود
  • در قضاي آسماني دم مزن
    هر کسي را بيش بين و کم مزن
  • هست ظاهر سه علامت در شقي
    مي خورد دايم حرام از احمقي
  • بي طهارت باشد و بي گاه خيز
    هم ز اهل علم باشد در گريز
  • مغفرت خواهي گره بر زر مبند
    چون رسد مهمان به رويش در نبند
  • سه علامت ظاهر آمد در بخيل
    با تو گويم يادگيرش اي جليل
  • چون رسد در ره بخويش و آشنا
    بگذرد چون باد و گويد مرحبا
  • چون شود هر روز در عالم جديد
    از گناهان توبه مي بايد گزيد
  • هست مالت جمله در دست عاريت
    گر بماند از تو باشد زاريت
  • هر چه دادي در ره حق آن تست
    هر چه ماند آن بلاي جان تست
  • تا نبازي در ره حق هرچه هست
    آنچه مي بايد کجا آيد به دست
  • دوزخ مرد سخي نور و صفااست
    زآنکه در جنت قرين مصطفي است
  • پيشه اهل بخل را تلبيس دان
    در جحيمش هم دم ابليس دان
  • اي پسر در مردمي مشهور باش
    وز بخيل و وز تکبر دور باش
  • دور باش اي خواجه از اهل نفاق
    در جهنم دان منافق را وثاق
  • سه علامت در منافق ظاهر است
    زان سبب مقهور قهر قاهر است
  • مؤمنان را کم رعايت مي کند
    هم امانت در خيانت مي کند
  • با منافق هرکه هم ره مي شود
    منزل او در ته چه مي شود
  • بر حذر باش اي تقي از يار بد
    تا نيندازد ترا در کار بد
  • از حلال پاک کم گيرند کام
    تا نيفتد اهل تقوي در حرام
  • اهل حکمت را نمي آيد صواب
    در ميان آفتاب و سايه خواب
  • شب در آيينه نظر کردن خطااست
    روز اگر بيني تو روي خود رواست
  • دست را کم نه تو در زير زنخ
    نزد اهل حال سرد آمد چو يخ
  • تا فزايد قدر وجاهت را خدا
    روز و شب مي باش دايم در دعا
  • تا شود عمرت زياده در جهان
    رو نکوئي کن تو با خلق جهان
  • تا نکاهد روزيت در روزگار
    معصيت کم کن به عالم زينهار
  • هرکه رو در فسق و عصيان مي کند
    ايزد اندر رزق او کم مي کند
  • کم شود روزي ز گفتار دروغ
    در سخن کذاب را نبود فروغ
  • هرکه در شب خواب عريان مي کند
    از نصيب خويش نقصان مي کند
  • در جنابت بد بود خوردن طعام
    ناپسند است اين به نزد خاص وعام
  • گر به هر چوبي کني دندان خلال
    بي نوا گردي و افتي در وبال
  • هرگز اندر آستان در مشين
    کم شود روزي ز کردار چنين
  • در خلا گرچه طهارت مي کني
    وقت خود را دان که غارت مي کني
  • تکيه کم کن نيز بر پهلوي در
    باش دائم از چنين خصلت بدر
  • تا شوي در روزگار از صابران
    رو مکن از ديدن سخني گران
  • حرمتت در خدمت آرام دلست
    هر که خدمت کرد مرد مقبل است
  • گر نگردي اي پسر گرد خلاف
    آنگهي زيبد تورا در صبر لاف
  • گر همي خواهي فرج راانتظار
    در بلا نبود بصبرت هيچ کار
  • هر که راباشد سه خصلت در سرشت
    باشد آن کس بي شک ازاهل بهشت
  • شکر در نعما و صبر اندر بلا
    مي دهد آيينه دل را جلا
  • معصيت را هرکه پي در پي کند
    ايزدش از اهل جنت کي کند
  • مگذران در خورد و خواب ايام را
    زنده دار از ذکر صبح و شام را
  • گر دهي يکباره شهوت را طلاق
    آن زمان گردي تو در تفريد طاق
  • هرکه او با صالحان هم دم شود
    در حريم خاص حق محرم شود
  • از شريعت گر نهي بيرون قدم
    در ضلالت افتي و رنج و الم
  • حق طلب از راه باطل دور باش
    در سخا و مردمي مشهور باش
  • در ره شيطان منه گام اي اخي
    تا نگردي خوار و بدنام اي اخي
  • هرکه در راه حقيقت سالک است
    روز وشب خائف زقهر مالک است
  • چون شود گريان يتيمي ناگهان
    عرش حق در جنبش آيد آن زمان
  • آنکه خنداند يتيم خسته را
    باز يابد جنت در بسته را
  • در جواني دار پيران را عزيز
    تا عزيز ديگران باشي تو نيز
  • چيست مردي اي پسر نيکو بدان
    اولا ترسيدن از حق در نهان
  • اي پسر در صحبت مردان درآي
    تا نظر يابي تواز فضل خداي
  • گرچه باشد بي نوا در زير دلق
    خويش را منعم نمايد پيش خلق
  • چون دل پر دارد و دست تهي
    مي نمايد در تراز و فربهي
  • در بلا ياري مخواه از هيچ کس
    زآنکه نبود جز خدا فريادرس
  • با فقيران هرکه همدم مي شود
    در سراي خلد محرم مي شود
  • جاي گريه است اين جهان در وي مخند
    چشم عبرت برگشا و لب به بند
  • نفس بد را در گنه ياري مده
    عمر بر باد از تبه کاري مده
  • در ره فسق و هوا مرکب متاز
    خويشتن را سخره شيطان مساز
  • چون سفر در پيش داري زادگير
    عمر خود را سربسر بربادگير
  • آتشي در پيش داري اي فقير
    هيچ خوفت نيست از نار سعير
  • عقبه در راهست و بارت بس گران
    نگذرد بارت بسعي ديگران
  • اي برادر باش در فرمان حق
    تا بيابي جنت و رضوان حق
  • گردن از حکم خداي خود متاب
    تا نماني روز محشر در عذاب