167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان شمس

  • کو وفاهاي لطيفت کز نخست
    در شکار جان ما آموختي
  • تا ببيند آسمان در نيم شب
    آفتاب آشکارا ساعتي
  • شکران در عشق او بگداختند
    سربريده ناله کن مانند ني
  • اژدهاي عشق خوردي جمله را
    گر عصا در پنجه موساستي
  • آنچ در سينه نهان مي داري
    درنيابند چه مي پنداري
  • به خدا از همگان فاشتري
    گر چه در پيشگه اسراري
  • خرقه بده در قمارخانه عالم
    خوب حريفي و سودناک قماري
  • در تتق گردها لطيف هلالي
    وز جهت دردها لطيف دوايي
  • در شب تاري ره متواري
    رهبر ما شد بوي افندي
  • کله شاهان سکه ماهان
    در خم چوگان گوي افندي
  • روح درآيد در همه گلشن
    کآب نمايد روح سپاري
  • کجکنن اغلن چند گريزي
    عاقبت آخر در عمل آيي
  • چونک قويتر دردمد آن ني
    در رخ دلبر مکتحل آيي
  • برو سوي جمعي چو در وحشتي
    بيفروز شمعي چرا مغاسي
  • در جمع مستان با زيردستان
    بگريست صهبا کامشب نخسپي
  • قارون نعمت طماع گردد
    در بخشش تو گيرد گدايي
  • خاموش کردم ليکن روانم
    در اندرونم گشته ست نايي
  • در خانه بلبل داريم صلصل
    کز سگ نيايد زيبانوايي
  • آفتابا نه حد تو پيداست
    که نه در خانه ترازويي
  • شير بيشه ميان زنجيرست
    شير در مرغزار بايستي
  • ماهيان مي طپند اندر ريگ
    راه در جويبار بايستي
  • در جنود مجنده بودي
    اي که اکنون تو روح انساني
  • خلوتي را لطيف سوداييست
    رو بپرسش که در چه سودايي
  • در مزيدم چو دولت منصور
    چون مرا تو ابايزيدستي
  • شمس تبريز سرمه ديگر
    در دو ديده خرد کشيدستي