167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان شمس

  • عودي نشود مقبول خدا
    تا درنرود در مجمر من
  • هر لحظه مرا در پيش رخت
    آيينه کند آهنگر من
  • جان عاشق نواله ها مي پيچ
    در مکافات رنج پيچيدن
  • هست سماوات در آن آرزو
    تا نگرد سوي سماوات من
  • بام و در مجلس افغان کند
    کاغتنموا الهوه يا شاربين
  • در حلقه ما بهر دل ما
    شکلي بکني دستي بزني
  • گشتند بتان همه نگونسار
    در حسن خليل آزري رو
  • در روزن سينه ها بتابيد
    خورشيد ز مطلع ترازو
  • هاروت هنر ماروت ادب
    گشتند نگون در بابل تو
  • عشاق مذکرند وين خلق
    درمانده اند در مثانه
  • در دست هميشه مصحفم بود
    وز عشق گرفته ام چغانه
  • جان آمده در جهان ساده
    وز مرکب تن شده پياده
  • خلقان بنهاده چشم در جان
    جان چشم به خويش درنهاده
  • خاميم بيا بسوز ما را
    در آتش عشق همچو خرده
  • در ديده هزار شمع رخشان
    وين ديده چو شمعدان خيره
  • در روي صلاح دين تو بنگر
    تا دريابي بيان خيره
  • آيد ز خدا جزاي خيرت
    در نقد بلا نجات نسيه
  • جان ناديده خسيس شده
    جان ديده رسيده در ديده
  • سر کاغذ گشاده دست اجل
    نقد در کاغذ است پيچيده
  • در زمين دل همه عشاق
    رسته شد سبزه زار پوشيده
  • همگنان اشک و خون روان کرده
    خونشان در تغار پوشيده
  • در خرابات مفردان رفته
    خرقه آب و گل گرو کرده
  • منم فاني و غرقه در ثبوتي
    به درياهاي حي لايموتي
  • تويي شاگرد جان افزا طبيبي
    در استدلال افلاطون نگنجي
  • چنين بودي در اشکمگاه دنيا
    بگنجيدي ولي اکنون نگنجي