167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان فرخي سيستاني

  • در دل به جاي عقلي در تن به جاي جاني
    در سربه جاي هوشي در چشم روشنايي
  • ديوان فروغي بسطامي

  • هم دوستان او همه در عيش و در نشاط
    هم دشمنان او همه در سوز و در گداز
  • در همه ملکي بزرگم من که در دستت زبونم
    در همه شهري عزيزم من که در چشمت حقيرم
  • ديوان قاآني

  • يکي شاهست در لشکر چو در صف بتان آيد
    يکي ماهست در انجم چو جا در انجمن دارد
  • هر رنگ که در گيتي در روي تو مدغم
    هر سحر که در عالم در چشم تو مضمر
  • هم آن در آزار از همت تو در آزار
    هم اين در آذر از هيبت تو در آذر
  • در دو لعل مي فروشش هر چه در صهبا سرور
    در دو چشم باده نوشش هر چه در مستي خمار
  • ميلاد تو در بربر و ميعاد تو در روم
    جولان تو در خلخ و ميدان تو در گنگ
  • گريم چو ابر بي او در شام و در سحر
    نالم چو رعد بي او در سر و در علن
  • کف گشودي در سخا بحر عمان شد در غمان
    لب گشادي در سخن در ثمين شد بي ثمن
  • در دهان تو و در ديده من گوهرهاست
    که بدان فر و بهار در نبود در عمان
  • در حزم چو پيراني و در رزم چو قارن
    در بزم چو قاآني و در عزم هلاکو
  • در تلاطم موج بحر و در تصاعد ابخره
    در تراکم ابر و گرد و در تقاطر ماستي
  • ديوان محتشم کاشاني

  • سر در خطر تن در عنا دل در گروجان در بلا
    فکر سلامت چون کند با اين ملامت ها کسي
  • در آفاقيم بي همتا ز لطف واحد يکتا
    در استعداد من در شعر و در حکمت هم افلاطون
  • ديوان مسعود سعد سلمان

  • در هند چنويي نه و در حضرت غزنين
    در دانش و در کوشش و گفتار و به کردار
  • در رزم فتح يابي و در بزم گنج بخش
    در خشم عفو خويي و در کينه بردبار
  • در صدر چو خاقاني و در قدر چو هوشنگ
    در عدل چو نوشروان در جنگ چو نوذر
  • چو نار در دل کفار و نور در مسجد
    چو نور در دل ابرار و نار در قنديل
  • آن در هنر يگانه و آن در خرد تمام
    آن در سخا مقدم و آن در نسب اصيل
  • چون ابر در بهاري و چون مهر در شرف
    چون تيغ در نبردي و چون شير در عرين
  • در هر سپاسي سهم تو در هر دياري وهم تو
    در هر زباني شکر تو در هر دلي پيمان تو
  • ديوان فيض کاشاني

  • يار بايد يار باشد در فراق و در وصال
    نه بود در وصل يار و يار و در هجران جدا
  • دمبدم در هر قدم هوش دگر در سر در آر
    آگهي در آگهي جو مست لايعقل مباش
  • ندانستم در اول بندگي عشقست و دين رندي
    در آخر عمر را در عشق و در رندي قضا کردم