شماره ١٤٧

ميان دعا بر دل شب مزن
زلب ناله برچين و يارب مزن
مزن لاف اسلام اگر ميزني
چو ملزم برآئي بمشرب مزن
بجولان خود هم مزن خنده
همين کوز بالاي اشهب مزن
پي حسنت الوانت اين مست گل
که در خون سرشتي بقالب مزن
بشمشير ترک طلب کشته شو
شبيخون فرصت بمطلب مزن
شبيخون زند غم به عرفي بگو
که بانگ هزيمت بمرکب مزن