شماره ١٤٢

چند چو اهل آبرو در پي آبرو روم
زهر ز امتحان خورم در پي آرزو روم
شوق سر بريده را بر سردار ميبرد
اين سروصد سرد گر بازم و رو برو روم
دست بدست ميروم همره لشگر جنون
تا بکدام دشت خون پا نهم و فرو روم