شماره ١٠٩

حال ما بنگر که آهوي حرم گم کرده ايم
رهبر اميد را در هر قدم گم کرده ايم
ميشود اسباب غم اسباب افزون گرچه ما
مايه افزايش اسباب غم گم کرده ايم
چون ترنم هاي مرغان بهشتي نشنوم
ما که دور افتاده و باغ ارم گم کرده ايم
طعنه کمترزن حرم جويان ره گم کرده را
اين ملامت بس که ما راه حرم گم کرده ايم
پير ما از بستن زنار لاف کفر زد
کز عبادت ما در دير و حرم گم کرده ايم