شماره ٥٧٣: بازم صنما چه مي فريبي تو

بازم صنما چه مي فريبي تو
بازم به دغا چه مي فريبي تو
هر لحظه بخوانيم کريمانه
اي دوست مرا چه مي فريبي تو
عمري تو و عمر بي وفا باشد
ما را به وفا چه مي فريبي تو
دل سير نمي شود به جيحون ها
ما را به سقا چه مي فريبي تو
تاريک شده ست چشم بي ماهت
ما را به عصا چه مي فريبي تو
اي دوست دعا وظيفه بنده ست
ما را به دعا چه مي فريبي تو
آن را که مثال امن دادي دي
با خوف و رجا چه مي فريبي تو
گفتي به قضاي حق رضا بايد
ما را به قضا چه مي فريبي تو
چون نيست دواپذير اين دردم
ما را به دوا چه مي فريبي تو
تنها خوردن چو پيشه کردي خوش
ما را به صلا چه مي فريبي تو
چون چنگ نشاط ما شکستي خرد
ما را به سه تا چه مي فريبي تو
ما را بي ما چه مي نوازي تو
ما را با ما چه مي فريبي تو
اي بسته کمر به پيش تو جانم
ما را به قبا چه مي فريبي تو
خاموش که غير تو نمي خواهيم
ما را به عطا چه مي فريبي تو