شماره ٣٣٧: هر صبوحي ارغنون ها را برنجان همچنين

هر صبوحي ارغنون ها را برنجان همچنين
آفرين ها بر جمالت همچنين جان همچنين
پيش رويت روز مست و پيش زلفت شب خراب
اي که کفرت همچنان و اي که ايمان همچنين
در کنار زهره نه تو چنگ عشرت همچنان
پاي کوبان اندرآ اي ماه تابان همچنين
اشتهاي مشک و عنبر چون بخيزد جمع را
حلقه هاي زلف خود را زو برافشان همچنين
چرخه چرخ ار بگردد بي مرادت يک نفس
آتشي درزن به جان چرخ گردان همچنين
روز روز مجلس است اي عشق دست ما بگير
مي کشان تا بزم خاص و تخت سلطان همچنين
پاره پاره پيشتر رو گر چه مستي اي رفيق
پاره اي راه است از ما تا به ميدان همچنين
در هواي شمس تبريزي ز ظلمت مي گذر
ناگهان سر برزني از باغ و ايوان همچنين