شماره ٣١٤: امروز تو خوشتري و يا من

امروز تو خوشتري و يا من
بي من تو چگونه اي و با من
ني ني من و تو مگو رها کن
فرقي خود نيست از تو تا من
بي تو بودي تو بر سر چرخ
بي من بودم به سال ها من
در پوست من و تو همچو انگور
در شيره کجا تو و کجا من
از بخل بجست و در سخا ماند
آن حاتم طي و گفت ها من
من بخل و سخا نثار کردم
اي بيش ز حاتم از سخا من
اي جان لطيف خوش لقا تو
اي آينه دار آن لقا من