شماره ١٢٣: زهي حلاوت پنهان در اين خلاي شکم

زهي حلاوت پنهان در اين خلاي شکم
مثال چنگ بود آدمي نه بيش و نه کم
چنانک گر شکم چنگ پر شود مثلا
نه ناله آيد از آن چنگ پر نه زير و نه بم
اگر ز روزه بسوزد دماغ و اشکم تو
ز سوز ناله برآيد ز سينه ات هر دم
هزار پرده بسوزي به هر دمي زان سوز
هزار پايه برآري به همت و به قدم
شکم تهي شو و مي نال همچو ني به نياز
شکم تهي شو و اسرار گو به سان قلم
چو پر شود شکمت در زمان حشر آرد
به جاي عقل تو شيطان به جاي کعبه صنم
چو روزه داري اخلاق خوب جمع شوند
به پيش تو چو غلامان و چاکران و حشم
به روزه باش که آن خاتم سليمان است
مده به ديو تو خاتم مزن تو ملک به هم
وگر ز کف تو شد ملک و لشکرت بگريخت
فرازآيد لشکرت بر فراز علم
رسيد مايده از آسمان به اهل صيام
به اهتمام دعاهاي عيسي مريم
به روزه خوان کرم را تو منتظر مي باش
از آنک خوان کرم به ز شورباي کلم