شماره ٧٠٢: پرکندگي از نفاق خيزد

پرکندگي از نفاق خيزد
پيروزي از اتفاق خيزد
تو ناز کني و يار تو ناز
چون ناز دو شد طلاق خيزد
ور زان که نياز پيش آري
صد وصلت و صد عناق خيزد
از ناز شود ولايتي تنگ
در دل سفر عراق خيزد
تو خون تکبر ار نريزي
خون جوش کند خناق خيزد
رو دردي ناز را بپالا
زيرا طرب از رواق خيزد
يار آن طلبد که ذوق يابد
زيرا طلب از مذاق خيزد
يارست نه چوب مشکن او را
چون برشکني طراق خيزد
اين بانگ طراق چوب ما را
دانيم که از فراق خيزد